1. Is this an army or a commissariat?
[ترجمه ترگمان]این یک ارتش است یا آذوقه؟
[ترجمه گوگل]آیا این ارتش یا کمیساریا است؟
2. The Commissariat of Agriculture was the key element within Pomgol.
[ترجمه ترگمان]The کشاورزی عنصر کلیدی در درون Pomgol بود
[ترجمه گوگل]کمیساریای کشاورزی عنصر اصلی در Pomgol بود
3. I found the telephone number for the commissariat de police.
[ترجمه ترگمان]شماره تلفن افراد پلیس را پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من شماره تلفن را برای کمیساریای پلیس پیدا کردم
4. The applicant is an importer of commissariat.
[ترجمه ترگمان]متقاضی وارد کننده خواربار است
[ترجمه گوگل]متقاضی وارد کننده کمیساریات است
5. Active support advocatean area to replenish local commissariat reserve and commodity reserve.
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی فعال از منطقه برای پر کردن ذخیره آذوقه محلی و ذخیره کالا
[ترجمه گوگل]حمایت فعالانه حوزه دفاعی برای تامین ذخایر کمیسیون محلی و ذخیره کالاها
6. Additional, the pressure that commissariat exports this year increases.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، فشار افزایش صادرات آذوقه در سال جاری افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]اضافی، فشار که کمیساریای صادرات در سال جاری افزایش می یابد
7. Commissariat is the corporeal foundation of economic progress and social stability.
[ترجمه ترگمان]Commissariat اساس مادی پیشرفت اقتصادی و ثبات اجتماعی است
[ترجمه گوگل]کمیساریا پایه و اساس فیزیکی پیشرفت اقتصادی و ثبات اجتماعی است
8. According to custom statistic, annual commissariat ( contain soja ) cardinal principle of imports and exports is balanced.
[ترجمه ترگمان]طبق آمار رسمی، خواربار فروش سالانه (شامل soja)اصل اصلی واردات و صادرات متوازن است
[ترجمه گوگل]طبق آمارهای سفارشی، کمیساریای سالانه (حاوی سویا) اصل اصلی واردات و صادرات متعادل است
9. This is understandable also for commissariat current advocate channel.
[ترجمه ترگمان]این امر همچنین برای کانال مدافع جریان خواربار نیز قابل درک است
[ترجمه گوگل]این نیز قابل درک برای کانال طرفدار فعلی کمیساریای است
10. Commissariat is bay in produce main export product.
[ترجمه ترگمان]Commissariat در تولید محصول صادراتی اصلی به خلیج می آید
[ترجمه گوگل]کمیساریا در حال تولید محصول اصلی است
11. China already turned into by commissariat recipient country commissariat helps a nation.
[ترجمه ترگمان]چین پیش از این به وسیله خواربار کشور ما به کشوری تبدیل شده است که به یک ملت کمک می کند
[ترجمه گوگل]چین در حال حاضر توسط کمیساریای کمیساریای دریافت شده به کشور کمک می کند
12. Countrywide commissariat system is established by the area, without oversize group.
[ترجمه ترگمان]سیستم خرید آذوقه در منطقه بدون گروه oversize تاسیس می شود
[ترجمه گوگل]سیستم مستعمراتی در سراسر کشور از طریق این منطقه تاسیس شده است، بدون گروه بزرگ
13. Periodic changes is our country commissariat the main feature of current system.
[ترجمه ترگمان]تغییرات دوره ای ما خواربار کشور ما است که ویژگی اصلی سیستم کنونی را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]تغییرات دوره ای، کمیساریای کشور ما ویژگی اصلی سیستم فعلی است
14. This is benefit or fraud all, commissariat branch undertook dogging investigating for this organization personnel.
[ترجمه ترگمان]این امر سود یا تقلب است، بخش خواربار نیز مسئولیت رسیدگی به پرسنل این سازمان را بر عهده می گیرد
[ترجمه گوگل]این مزیت یا کلاهبرداری است، شعبه کمیساریای تحقیقاتی را برای پرسنل این سازمان انجام داد
15. Commissariat of per capita has an amount is the main index that reflects food supply level.
[ترجمه ترگمان]سرانه درآمد سرانه شاخص اصلی است که سطح تامین غذا را منعکس می کند
[ترجمه گوگل]کمیساریای سرانه دارای مقداری است که شاخص اصلی نشان دهنده سطح عرضه مواد غذایی است