کلمه جو
صفحه اصلی

huddle together

انگلیسی به فارسی

مشغول صحبت کردن با هم


انگلیسی به انگلیسی

• crowd near one another, gather together

جملات نمونه

1. Beautiful season, we love because huddle together.
[ترجمه ترگمان]فصل قشنگیه، ما عاشق هم هستیم چون دور هم جمع میشیم
[ترجمه گوگل]فصل زیبا، ما عاشق آن هستیم که باهم بجنگیم

2. They huddle together or hide under a rock.
[ترجمه ترگمان]دور هم جمع می شوند و زیر صخره پنهان می شوند
[ترجمه گوگل]آنها با هم یا زیر یک سنگ پنهان می شوند

3. Even worse, during storms animals tend to huddle together, which creates even longer step potential loops.
[ترجمه ترگمان]حتی بدتر از این، در طول طوفان حیوانات به دور هم جمع می شوند، که باعث ایجاد حلقه های بالقوه دیگر نیز می شود
[ترجمه گوگل]حتی بدتر، در طول طوفان، حیوانات تمایل به همکاری دارند، که باعث ایجاد حلقه های بالقوه بالاتری می شود

4. The whole cast huddle together before each episode to wish each other luck.
[ترجمه ترگمان]همه دور هم جمع شدند تا به یکدیگر آرزوی موفقیت کنند
[ترجمه گوگل]کل بازیگران هودل با یکدیگر قبل از هر قسمت آرزو می کنند شانس یکدیگر

5. When three or more stars huddle together, it's called a multiple star system.
[ترجمه ترگمان]وقتی سه یا چند ستاره با هم جمع می شوند، سیستم چند گانه نامیده می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که سه ستاره یا بیشتر ستاره ها را با هم مخلوط می کنند، یک سیستم ستاره ای نامیده می شود

6. Musk ox calves huddle together during a snowfall at Musk Ox Farm in Palmer, Alaska.
[ترجمه ترگمان]گوساله Musk در طی بارش برف در مزرعه Ox در پالمر واقع در آلاسکا دور هم جمع می شوند
[ترجمه گوگل]گوسفندان هویج Musk در طول یک بارش برف در مزرعه Ox Ox در پالمر، آلاسکا، با هم تلفنی می شوند

7. Survivors huddle together in makeshift tents with nowhere to go.
[ترجمه ترگمان]بازماندگان با هم در چادرهای موقت جمع شده اند و جایی برای رفتن ندارند
[ترجمه گوگل]بازماندگان در چادرهای موقت با هیچ جایی به سر می برند

8. Two little dogs for sale huddle together in the cold wind.
[ترجمه ترگمان]دو سگ کوچک برای فروش هم دور هم جمع می شوند و دور هم جمع می شوند
[ترجمه گوگل]دو سگ کوچک برای فروش با هم در باد سرد سردرگم می شوند

9. Wolves huddle together as they are released into the Alpha wolf wildlife park in Saint Martin Vesubie, southern France, in this December 2004 file photo.
[ترجمه ترگمان]گرگ ها دور هم جمع می شوند و در پارک حیات وحش آلفا در سنت مارتین Vesubie در جنوب فرانسه در این عکس مورخ دسامبر ۲۰۰۴ آزاد می شوند
[ترجمه گوگل]گرگ ها با هم درگیر می شوند که در عکس این پرونده در ماه دسامبر 2004 در پارک حیات وحش آلفا گرگ در سنت مارتین ویزوبی (جنوب فرانسه) منتشر می شوند

10. The boys huddle together under the rock to keep warm.
[ترجمه ترگمان]پسرها زیر صخره دور هم جمع می شوند تا گرم بمانند
[ترجمه گوگل]پسران برای گرم نگه داشتن در زیر سنگ به هم می پیوندند

11. Let's huddle together -- it 's cold!
[ترجمه ترگمان]با هم دور هم جمع می شویم! هوا سرده!
[ترجمه گوگل]بیایید باهم بجنگیم - سرد است!

12. It is in that keel that the titi huddle together.
[ترجمه ترگمان]در آن keel است که کودکان در کنار هم جمع می شوند
[ترجمه گوگل]این است که در آن keel که titi huddle با هم

13. We'll have to huddle together and use our body heat to keep warm.
[ترجمه ترگمان]باید دور هم جمع بشیم و از گرما استفاده کنیم تا گرم نگهش داریم
[ترجمه گوگل]ما باید با هم گره بزنیم و از گرم شدن بدنمان استفاده کنیم تا گرم شود

14. After dark, he and his family would huddle together under blankets on cold nights.
[ترجمه ترگمان]بعد از تاریک شدن هوا، او و خانواده اش در شب های سرد دور هم جمع می شدند
[ترجمه گوگل]پس از تاریکی، او و خانواده اش با زیر پتو در شب های سرد با هم سر و کار دارند

پیشنهاد کاربران

به هم چسبیدن


کلمات دیگر: