1. some believe that capital punishment will brutalize the general public
برخی معتقدند که مجازات اعدام موجب سنگدلی قاطبه ی مردم می گردد.
2. Here's a man who has brutalized his own people.
[ترجمه ترگمان]اینجا مردی است که افراد خود را ظلم کرده است
[ترجمه گوگل]این مردی است که مردم خود را وحشی کرده است
3. Life in the camps had brutalized him.
[ترجمه ترگمان]زندگی در اردوگاه ها او را اذیت کرده بود
[ترجمه گوگل]زندگی در اردوگاه او را وحشت زده کرد
4. He was brutalized by his experiences in jail.
[ترجمه ترگمان]او توسط تجربیات خود در زندان مورد خشونت قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]او توسط تجربیات خود در زندان وحشیانه به سر برد
5. Demonstrators claimed they had been brutalized by police officers.
[ترجمه ترگمان]تظاهرکنندگان ادعا کردند که توسط افسران پلیس مورد خشونت قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]تظاهراتکنان ادعا کردند که توسط افسران پلیس وحشیانه شده اند
6. The prisoners were brutalized and deprived of basic rights.
[ترجمه ترگمان]این زندانیان از حقوق اولیه محروم شده و از حقوق اساسی محروم شده اند
[ترجمه گوگل]زندانیان بی رحمانه و محروم از حقوق اساسی بودند
7. It is claimed that the police routinely brutalize prisoners.
[ترجمه ترگمان]ادعا می شود که پلیس به طور معمول زندانیان را بازداشت می کند
[ترجمه گوگل]ادعا شده است که پلیس به طور مرتب زندانیان را وحشیانه می کند
8. The police in that country routinely brutalize prisoners.
[ترجمه ترگمان]پلیس در آن کشور به طور معمول زندانیان را محکوم می کند
[ترجمه گوگل]پلیس در آن کشور به طور مرتب زندانیان را وحشیانه می کند
9. He had been brutalized in prison and become cynical.
[ترجمه ترگمان]او در زندان ظلم شده بود و بدبین شده بود
[ترجمه گوگل]او در زندان وحشت زده شده بود و بدبین است
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
11. After 75 days of being brutalized and sexually assaulted by other inmates and ignored by the prison guards, Rodney hanged himself.
[ترجمه ترگمان]پس از ۷۵ روز آزار و اذیت جنسی توسط زندانیان دیگر و نادیده گرفتن آن ها توسط نگهبانان زندان، رادنی به دار آویخته شد
[ترجمه گوگل]رادنی پس از 75 روز از دستگیری سایر زندانیان و از دست دادن مجرمین توسط جنایتکاران و نادیده گرفتن توسط نگهبانان زندان، دستگیر شد
12. Many of the prisoners were brutalized by soldiers.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زندانیان توسط سربازان تحت فشار قرار گرفته بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از زندانیان توسط سربازان وحشت زده شدند
13. War brutalizes many men.
[ترجمه ترگمان]جنگ با افراد بسیاری برخورد می کند
[ترجمه گوگل]جنگ بسیاری از مردان را بی رحم می کند
14. Young men are often brutalized by their experiences in jail.
[ترجمه ترگمان]مردان جوان اغلب توسط تجربیات خود در زندان اذیت می شوند
[ترجمه گوگل]مردان جوان اغلب توسط تجربیات خود در زندان به وحشت می افتند
15. Literacy can be gained by brutalizing the imagination.
[ترجمه ترگمان]سواد را می توان با هجوم تخیل به دست آورد
[ترجمه گوگل]سوادآموزی را می توان با وحشی بودن تخیل به دست آورد