1. julie is artistically gifted
جولی از نظر هنری مستعد است.
2. the flowers were artistically arranged
گل ها با هنرمندی آراسته شده بودند.
3. Her little daughter is artistically aware.
[ترجمه ترگمان]دختر کوچکش هنوز با توجه به این موضوع واقف است
[ترجمه گوگل]دختر کوچکش هنرمندانه آگاه است
4. For the artistically inclined, the street markets are full of interest.
[ترجمه ترگمان]بازارهای خیابانی به لحاظ ظاهر هنری پر از علاقه هستند
[ترجمه گوگل]برای تمایل هنری، بازار خیابان پر از علاقه است
5. However, it is artistically total tosh and merely a vehicle for an imagination nowhere close to reaching puberty.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این یک tosh کامل است و صرفا یک وسیله نقلیه برای تصور در جایی نزدیک به بلوغ است
[ترجمه گوگل]با این حال، از لحاظ هنری توش و صرفا یک وسیله نقلیه ای برای تخیل است که در حال نزدیک شدن به بلوغ نیست
6. Her long blonde hair tumbled artistically about her person.
[ترجمه ترگمان]موهای بلند و بلوند او خیلی سریع روی بدن او ظاهر شده بود
[ترجمه گوگل]موی بلوند بلند او هنرمندانه در مورد شخص او فرو ریخت
7. Artistically, the photographs are stunning.
[ترجمه ترگمان]عکس ها خیره کننده هستند
[ترجمه گوگل]هنری، عکس ها خیره کننده است
8. The room is luxuriously artistically furnished.
[ترجمه ترگمان]این اتاق خیلی مجلل و مجلل است
[ترجمه گوگل]اتاق از لحاظ لوکس هنری مبله است
9. It was presented to me -- beautifully, artistically, and lovingly.
[ترجمه ترگمان]آن را با محبت و با محبت و با محبت به من نشان دادند
[ترجمه گوگل]این به من داده شد - زیبایی، هنری، و دوست داشتنی
10. The room is luxuriously and artistically furnished.
[ترجمه ترگمان]اتاق با وقار و artistically مبلمان شده بود
[ترجمه گوگل]اتاق لوکس و هنری مجهز است
11. Care must be taken to distinguish artistically drawn form lines from accurately surveyed contour lines.
[ترجمه ترگمان]باید دقت کرد تا دقت خطوط رسم شده را از خطوط contour دقیق تشخیص دهد
[ترجمه گوگل]باید خطوط هنری کشیده شده را از خطوط کانتور دقیق بررسی کرد
12. Artistically, the Assyrians were particularly noted for their stone Bas - reliefs.
[ترجمه ترگمان]آشوریان نیز به ویژه برای نقوش برجسته سنگی خود مورد توجه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]به لحاظ هنری، آشوری ها به ویژه برای سنگ های سنگی آنها اهمیت می دادند
13. He is an artistically aware young man.
[ترجمه ترگمان]او یک هنرمند جوان است که با یک هنرمند جوان آشنا شده است
[ترجمه گوگل]او مرد جوان هنری آگاه است
14. Come on, people all need to express themselves artistically.
[ترجمه ترگمان]بی خیال، مردم باید خودشون رو خیلی هنرمند نشون بدن
[ترجمه گوگل]بیا، همه مردم باید هنری خود را بیان کنند