کلمه جو
صفحه اصلی

asceticism


معنی : اصول ریاضت و مرتاضی
معانی دیگر : زهد، پرهیزکاری، پارسایی، ریاضت

انگلیسی به فارسی

اصول ریاضت و مرتاضی


آشفتگی، اصول ریاضت و مرتاضی


انگلیسی به انگلیسی

• abstinence and self-denial for the purpose of spiritual discipline

اسم ( noun )
(1) تعریف: the practices, doctrines, or way of living of an ascetic.
متضاد: dissipation, hedonism

(2) تعریف: self-discipline and self-denial as a means of spiritual improvement.
متضاد: greed

- He gave up all his worldly goods and pleasures and embraced a life of asceticism.
[ترجمه ترگمان] تمام کالاهای مادی و لذات دنیوی خود را رها کرد و از ریاضت یک زندگی ریاضت برداشت
[ترجمه گوگل] او تمام کالاها و لذت های دنیوی خود را رها کرد و زندگی ایده آل را پذیرفت

مترادف و متضاد

اصول ریاضت و مرتاضی (اسم)
asceticism

جملات نمونه

1. asceticism practiced in a monastery.
[ترجمه ترگمان]ریاضت در صومعه اعمال می شود
[ترجمه گوگل]زرنگی در یک صومعه تمرین کرد

2. Gandhi exemplified the virtues of renunciation, asceticism and restraint.
[ترجمه ترگمان]گاندی نمونه ای از فضایل کشیدن، ریاضت و خودداری را نشان داد
[ترجمه گوگل]گاندی فضایل انکار، معشوقه و محدودیت را به نمایش می گذارد

3. He next practised asceticism, which was very common among Samanas.
[ترجمه ترگمان]این ریاضت انجام می داد که در میان Samanas بسیار رایج بود
[ترجمه گوگل]او بعد از زرنگی، که در میان سامان ها بسیار رایج بود، رفتار کرد

4. The Bishop nodded his approval of this asceticism before accepting the offer of a second helping from Madeleine.
[ترجمه ترگمان]اسقف موافقت خود را با این ریاضت، پیش از آنکه پیشنهاد کمک دوم از مادلن را بپذیرد، تایید کرد
[ترجمه گوگل]قبل از پذیرفتن پیشنهاد دومین کمک از مادلین، اسقف موافقت خود را از این آشفتگی پذیرفت

5. Hermitic asceticism represents the most radical phase of the earthly search for access to the gates of the heavenly city.
[ترجمه ترگمان]ریاضت اقتصادی نمایانگر دشوارترین مرحله جستجوی زمینی برای دستیابی به دروازه های شهر بهشتی است
[ترجمه گوگل]زرق و برق پریشانی نشان دهنده فاز رادیکال جستجوی زمین برای دسترسی به دروازه های شهر آسمانی است

6. It involves an attitude of extreme asceticism and a hatred of all worldly things - especially the pleasures of the flesh.
[ترجمه ترگمان]آن شامل نگرشی نسبت به ریاضت شدید و نفرت از همه چیزهای دنیوی است - به خصوص لذات جسمانی
[ترجمه گوگل]این شامل نگرش آقایی شدید و نفرت از همه چیزهای دنیوی است - به خصوص لذت بردن از گوشت

7. Nothing is easier than to give Christian asceticism a Socialist tinge.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز ساده تر از آن نیست که به مسیحیت جنبه سوسیالیستی بدهد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز ساده تر از این نیست که به یک سوسیالیست خیره کننده ی روحانی مسیحی بپردازد

8. Her opposed the asceticism of devotion to sciences, advocated the gay science.
[ترجمه ترگمان]ریاضت of به علوم، از علم همجنس گرا پشتیبانی می کرد
[ترجمه گوگل]او مخالفت خودکشی با افتخار به علوم، علم همجنسگرا را حمایت کرد

9. Simon uses the metaphors of monasticism and asceticism to suggest that it is dangerous to load XML too heavily with baggage that does not suit its simple, textual roots.
[ترجمه ترگمان](سیمون)از استعاره of و ریاضت استفاده می کند تا نشان دهد که پر کردن XML بسیار خطرناک است و با ریشه های ساده و متنی آن سازگار نیست
[ترجمه گوگل]سیمون با استفاده از استعارههای ادیان و مذاهب اسلامی به این نتیجه میرسد که خطرناک بودن بارگذاری XML با بار زیاد است که با ریشههای ساده و متنی آن منطبق نیست

10. He became an Augustinian monk and practised such asceticism that his health was impaired.
[ترجمه ترگمان]او راهب Augustinian شد و چنان asceticism را به کار گرفت که سلامتش مختل شد
[ترجمه گوگل]او تبدیل به یک راهب آگوستینس شد و چنین روحیه ای را تمرین کرد که سلامت او دچار اختلال شد

11. It inculcated universal asceticism and social levelling in its crudest form.
[ترجمه ترگمان]این کار، ریاضت جهانی و levelling اجتماعی را در بدترین شکل خود ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]آن را در قالب خالص ترین شکل، به تحقق بخشیدن به توطئه جهانی و انحراف اجتماعی تبدیل کرد

12. The concept of celibacy carries connotations of asceticism and religious fervor.
[ترجمه ترگمان]مفهوم تجرد دلالت ضمنی بر زهد و fervor مذهبی دارد
[ترجمه گوگل]مفهوم سلیبیت دارای مفهوم معشوقه و رحمت مذهبی است

13. Humanistic artists opposed asceticism with humanism, opposed theocracy with human rights.
[ترجمه ترگمان]هنرمندان Humanistic مخالف ریاضت با انسان گرایی بودند، با حکومت theocracy با حقوق بشر مخالف بودند
[ترجمه گوگل]هنرمندان انسانی مخالفت خودکشی با انسانی داشتند و با حقوق بشر مخالفت می کردند

14. Any discussion of pre-Christian asceticism is outside the scope of this article.
[ترجمه ترگمان]هر گونه بحث درباره ریاضت پیش از مسیحیت خارج از محدوده این مقاله است
[ترجمه گوگل]هرگونه بحث در مورد سوءاستفاده قبل از مسیحیت در خارج از محدوده این مقاله قرار دارد

15. Asceticism affected the sexual idea deeply and extensively in modern times in China.
[ترجمه ترگمان]Asceticism این ایده را عمیقا و به طور گسترده در دوران مدرن در چین تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه گوگل]اشتیاق بر این ایده جنسی عمیقا و گسترده در زمان های مدرن در چین تاثیر می گذارد

پیشنهاد کاربران

ریاضت ورزی

asceticism ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: ریاضت طلبی
تعریف: خصوصیتی در فرد یا شیوۀ زندگی او مبتنی بر خودداری و چشم پوشی از لذت و انجام دادن فعالیت هایی مانند روزه گرفتن و سکوت و انزواجویی و کَف ّنفس بدنی


کلمات دیگر: