1. That girl over there looks like she's in dreamland.
[ترجمه ترگمان]اون دختره اونجاست، انگار توی سرزمین رویایی هستش
[ترجمه گوگل]این دختر بیش از حد به نظر می رسد مانند او در رویا است
2. In dreamland we play them in the final.
[ترجمه ترگمان]در سرزمین رویایی ما آن ها را در فینال بازی می کنیم
[ترجمه گوگل]در رویا ما آنها را در فینال بازی می کنیم
3. You must be living in dreamland if you think he'll change his mind.
[ترجمه ترگمان]تو باید در سرزمین رویاها زندگی کنی اگر فکر می کنی نظرش را عوض خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر فکر می کنید او ذهن شما را تغییر خواهد داد، باید در روحیه زندگی کنید
4. The kids are both far away in dreamland.
[ترجمه ترگمان]کودکان هر دو در سرزمین رویایی بسیار دور هستند
[ترجمه گوگل]بچه ها هر دو در رویا روی زمین هستند
5. I sat down again and lapsed into dreamland.
[ترجمه ترگمان]دوباره نشستم و به خواب رفتم
[ترجمه گوگل]من دوباره نشستم و به سرزمین رویا افتادم
6. They scheduled a night meeting at the Dreamland Skating Rink on Jan. 25 to stir up the righteous.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک جلسه شبانه در پیست اسکیت Dreamland در ۲۵ ژانویه برنامه ریزی کردند تا the را به هم بزنند
[ترجمه گوگل]آنها در 25 ژانویه یک جلسه شبانه در راندگی اسکی رویای دنیای برنامه ریزی کردند تا عادلان را شاد کنند
7. Once more, she tries to lull herself into dreamland via a salacious scenario starring herself and Riva.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، سعی می کند از طریق یک سناریوی هرزگی با بازی خود و Riva، خود را به سرزمین رویایی تبدیل کند
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر، او سعی می کند خود را به روح و روان از طریق یک سناریوی خوش تیپ بازیگران خود و Riva است
8. But dreamland which is my true home.
[ترجمه ترگمان]اما سرزمین رویایی من خانه حقیقی من است
[ترجمه گوگل]اما رویایی که خانه واقعی من است
9. Instead of just letting themselves drift off into dreamland, they kept on checking to see if they were still awake, and that quick mental check woke them up.
[ترجمه ترگمان]به جای اینکه اجازه دهند خود را در سرزمین رویاها رها کنند، به چک کردن آن ها ادامه دادند تا ببینند که آیا هنوز بیدار هستند یا نه، و این کنترل سریع ذهنی آن ها را بیدار کرد
[ترجمه گوگل]به جای اینکه فقط خودشان را به روح سرگردان برسانند، به بررسی آن پرداختند تا ببینند آیا هنوز بیدار شده اند یا خیر
10. Reality had to come crashing into the dreamland.
[ترجمه ترگمان]حقیقت مجبور شده بود که به سرزمین رویایی بیاد
[ترجمه گوگل]واقعیت مجبور شد به زمین روحانی برسد
11. So, when unscrambling dreamland in classical poems, we not only mouse out the inner sensibility world, but also revert those unique times.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، وقتی یک سرزمین رویایی در اشعار کلاسیک وجود داشته باشد، ما نه تنها دنیای حساسیت درونی را از بین می بریم، بلکه آن زمان های منحصر به فرد را به هم برگردانیم
[ترجمه گوگل]بنابراین، هنگامی که زبان روانکشی در شعرهای کلاسیک، ما نه تنها ماجرا را از جهان حساسیت داخلی درمی آوریم، بلکه آن زمانهای منحصر به فرد را نیز باز می گرداند
12. Best wish for you and Happy Birthday! Sweet Dreamland.
[ترجمه ترگمان]! بهترین آرزوی تو و تولدت مبارک سرزمین رویاها شیرین
[ترجمه گوگل]بهترین آرزو برای شما و تولدت مبارک! رویای شیرین
13. I have my own dreamland where I can often meet you.
[ترجمه ترگمان]من سرزمین رویایی خودم رو دارم که همیشه می تونم تو رو ببینم
[ترجمه گوگل]من رویا خودم رو دارم، جایی که من اغلب شما را میبینم
14. Jenny has been living in dreamland since she met David.
[ترجمه ترگمان]جنی از زمانی که دیوید را ملاقات کرد در سرزمین رویایی زندگی کرده است
[ترجمه گوگل]جنی در رویا زندگی می کند، زیرا او با دیوید ملاقات کرد