بچه بازی، بازی کودکان، بازی کودکان هر کار بسیار آسان
child's play
بچه بازی، بازی کودکان، بازی کودکان هر کار بسیار آسان
انگلیسی به فارسی
بچهبازی، بازی کودکان
هر کار بسیار آسان
بازی کودکان
انگلیسی به انگلیسی
• easy task, simple job
مترادف و متضاد
easy task
Synonyms: breeze, cinch, drop in the bucket, duck soup, easy thing, picnic, piece of cake, pushover, simple matter, small potatoes
جملات نمونه
1. Riding a bicycle is child's play when you've had some practice.
[ترجمه ترگمان]اسب سواری یک دوچرخه است، زمانی که تمرین کرده اید
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری بازی کودک زمانی است که شما تمرین داشته باشید
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری بازی کودک زمانی است که شما تمرین داشته باشید
2. It's not a difficult climb it should be child's play for an experienced mountaineer.
[ترجمه ترگمان]این یک صعود دشوار نیست که باید بازی کودک برای یک کوهنورد باتجربه باشد
[ترجمه گوگل]این یک صعود دشوار نیست، باید یک بازی برای یک کوهنورد با تجربه باشد
[ترجمه گوگل]این یک صعود دشوار نیست، باید یک بازی برای یک کوهنورد با تجربه باشد
3. The test was real child's play.
[ترجمه ترگمان]امتحان بچه واقعی بود
[ترجمه گوگل]این آزمون بازی کودک واقعی بود
[ترجمه گوگل]این آزمون بازی کودک واقعی بود
4. Using computers nowadays is child's play compared to how difficult they were to use twenty years ago.
[ترجمه ترگمان]امروزه استفاده از کامپیوتر در مقایسه با این که چقدر از بیست سال پیش استفاده می شود، بازی کودکان است
[ترجمه گوگل]با استفاده از رایانه ها امروزه بازی کودکانه در مقایسه با چگونگی استفاده از آن بیست سال پیش است
[ترجمه گوگل]با استفاده از رایانه ها امروزه بازی کودکانه در مقایسه با چگونگی استفاده از آن بیست سال پیش است
5. From thenceforward that bargain struck in child's play made me a free man.
[ترجمه ترگمان]از این پس از آن وقت تا این وقت معامله با بازی کودکان مرا آزاد ساخته بود
[ترجمه گوگل]از آن به بعد، این معامله در بازی کودک من را تبدیل به یک مرد آزاد کرد
[ترجمه گوگل]از آن به بعد، این معامله در بازی کودک من را تبدیل به یک مرد آزاد کرد
6. Driving a car is not child's play.
[ترجمه ترگمان]رانندگی با خودرو بازی کودکان نیست
[ترجمه گوگل]رانندگی ماشین بازی کودک نیست
[ترجمه گوگل]رانندگی ماشین بازی کودک نیست
7. It's not a difficult climb It'should be child's play for an experienced mountaineer.
[ترجمه ترگمان]صعود دشوار نیست و باید بازی کودکان برای یک کوهنورد باتجربه باشد
[ترجمه گوگل]این یک صعود دشوار نیست این بازی باید برای یک کوهنورد با تجربه باشد
[ترجمه گوگل]این یک صعود دشوار نیست این بازی باید برای یک کوهنورد با تجربه باشد
8. The severest toil was child's play compared with this.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با این کار سخت ترین کار، بازی کودکان بود
[ترجمه گوگل]شدیدترین وظیفه بازی کودک در مقایسه با این بود
[ترجمه گوگل]شدیدترین وظیفه بازی کودک در مقایسه با این بود
9. These concrete applications should be child's play.
[ترجمه ترگمان]این برنامه های کاربردی عینی باید بازی کودکان باشند
[ترجمه گوگل]این برنامه های بتنی باید بازی کودک باشد
[ترجمه گوگل]این برنامه های بتنی باید بازی کودک باشد
10. What used to be child's play is now a 21 st - century form of exercise.
[ترجمه ترگمان]آنچه که در بازی های کودکان مورد استفاده قرار می گرفت، اکنون یک نوع ورزش ۲۱ قرن است
[ترجمه گوگل]آنچه در حال حاضر بازی کودک است، امروزه شکل تمرین 21st قرن است
[ترجمه گوگل]آنچه در حال حاضر بازی کودک است، امروزه شکل تمرین 21st قرن است
11. This is child's play . I can definitely nail it.
[ترجمه ترگمان]این بازی کودکانه است صددرصد می تونم درستش کنم
[ترجمه گوگل]این بازی کودک است من قطعا می توانم آن را میخرم
[ترجمه گوگل]این بازی کودک است من قطعا می توانم آن را میخرم
12. For Jerry, fixing cars is child's play.
[ترجمه ترگمان]برای جری، تعمیر خودروها بازی کودکان است
[ترجمه گوگل]برای جری، تعمیر اتومبیل ها بازی کودک است
[ترجمه گوگل]برای جری، تعمیر اتومبیل ها بازی کودک است
13. Bargaining is child's play for an old hand like her. Sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]Bargaining برای یک دست قدیمی مثل او بازی می کند فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]تعویض بازی بازی کودک برای یک دست قدیمی مانند اوست فرهنگ لغت جمله
[ترجمه گوگل]تعویض بازی بازی کودک برای یک دست قدیمی مانند اوست فرهنگ لغت جمله
14. His illness is child's play.
[ترجمه ترگمان]بیماری او بازی کودکان است
[ترجمه گوگل]بیماری او بازی کودک است
[ترجمه گوگل]بیماری او بازی کودک است
15. It's mere child's play.
[ترجمه ترگمان]بازی کودکانه است
[ترجمه گوگل]این بازی تنها کودک است
[ترجمه گوگل]این بازی تنها کودک است
پیشنهاد کاربران
مثل آب خوردن ( کنایه از بسیار آسان بودن کاری )
بچه بازی
کار خیلی آسون
کلمات دیگر: