کلمه جو
صفحه اصلی

commendatory


معنی : تقدیر امیز
معانی دیگر : سپاس آمیز، ستایش آمیز، تعریف آمیز، تایید آمیز

انگلیسی به فارسی

تقدیر‌آمیز


commendatory، تقدیر امیز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: commending or praising.
متضاد: carping
مشابه: complimentary, laudatory

- commendatory remarks
[ترجمه ترگمان] سخنان commendatory
[ترجمه گوگل] سخنان تسلیت

• serving to commend (praise, applaud; recommend, promote)

مترادف و متضاد

تقدیر امیز (صفت)
commendatory

جملات نمونه

1. Many animal names have culturally commendatory or derogatory meanings.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نام های حیوانات از نظر فرهنگی commendatory و یا meanings هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از نامهای حیوانی دارای معانی فرهنگی و تحقیرآمیز هستند

2. In addition, white and the commendatory word such as pure, goodness are one kind is equal it seems that relation, as if it is representing a fancy-free girl, be forever won't old pure fokelore.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، واژه های سفید و the مانند خالص، نیکی و مهربانی یک نوع است، به نظر می رسد که رابطه، مثل این که یک دختر خیالی را به نمایش می گذارد، برای همیشه fokelore خالص واقعی نخواهد بود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کلمه سفید و واژه های تمجید کننده مانند خالص، خیر، یک نوع برابر است، به نظر می رسد که رابطه، به طوری که اگر آن را به نمایندگی از یک دختر آزاد فانتزی، برای همیشه خواهد شد قدیمی fokelore خالص نیست

3. The image project is a commendatory term originally, in recent years changed flavor.
[ترجمه ترگمان]پروژه تصویر در ابتدا یک عبارت commendatory است که در سال های اخیر طعم آن تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]پروژه تصویر یک اصطلاح تشویق کننده در اصل است، در سال های اخیر عطر و طعم تغییر کرده است

4. Ancient Chinese legend, the dragon is a commendatory term.
[ترجمه ترگمان]افسانه کهن چینی، اژدها یک دوره commendatory است
[ترجمه گوگل]افسانه چینی قرون وسطایی، اژدها یک اصطلاح معروف است

5. In the meantime, sponsor an unit to undertake commendatory about the expert please.
[ترجمه ترگمان]در ضمن، حامی یک واحد برای انجام کاری در مورد کارشناس فنی، لطفا
[ترجمه گوگل]در ضمن، یک واحد برای حمایت از متخصص در مورد متخصص حمایت کنید

6. CANON XXXIII: None of the foreign Bishops, or Presbyters, or Deacons shall be received without letters commendatory.
[ترجمه ترگمان]canon ۳۳: هیچ یک از اسقف های خارجی، یا presbyters، یا Deacons بدون نامه دریافت نخواهند شد
[ترجمه گوگل]CANON XXXIII هیچ یک از اسقف های خارجی، یا Presbyters ها، و یا دیاکون ها بدون نامه های احتیاطی دریافت می شود

7. Using fuzzy synthesis estimate method, we can make decision of commendatory inventive principles by TRIZ.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش برآورد سنتز فازی، ما می توانیم با استفاده از روش برآورد ترکیب فازی تصمیم بگیریم
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش تخمین سنتز فازی، می توانیم تصمیم گیری های اصول اخلاقی معتبر را با TRIZ انجام دهیم

8. The vogue words can be divided into three kinds: metaplasm, derogatory sense translate into commendatory, new loanword.
[ترجمه ترگمان]کلمات متداول را میتوان به سه نوع تقسیم کرد: metaplasm، حس توهین گرا به commendatory، loanword جدید
[ترجمه گوگل]کلمات رؤیایی را می توان به سه نوع متاپلسم تقسیم کرد، معانی متفکرانه به اصطلاحات و اصطلاحات جدیدی تبدیل شده است

9. What a dictionary of idioms! There are not any commendatory terms about us rats.
[ترجمه ترگمان]چه فرهنگ لغات است! هیچ terms در مورد موش های صحرایی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]چه فرهنگ لغت اصطلاحات! در مورد موشهای ما هیچ احترامی وجود ندارد

10. This article discusses the problem from the following six aspects: polysemy, homonymy, collocations, commendatory and derogatory meanings, extended meanings and idioms.
[ترجمه ترگمان]این مقاله از شش بعد زیر مساله را مورد بحث قرار می دهد: polysemy، homonymy، collocations، commendatory و derogatory، معانی و اصطلاحات توسعه یافته
[ترجمه گوگل]این مقاله مشکلی را از شش جنبه زیر به شمار می آورد: پلیسمی، هموندی، هماهنگی، معانی تسخیر کننده و معصوم، معانی و معانی گسترده

11. The former includes meaning increase and meaning decrease, and the latter, commendatory emotions and derogatory emotions.
[ترجمه ترگمان]اولی شامل افزایش معنا و کاهش معنا و دومی، احساسات منفی و احساسات تحقیرآمیز است
[ترجمه گوگل]سابق شامل معنای افزایش و معنی کاهش است، و دوم، احساسات commendatory و احساسات ناخوشایند


کلمات دیگر: