1. In real life the distinction between sheer brigandage and patriotic guerrilla activities was often blurred.
[ترجمه ترگمان]در زندگی واقعی تمایزی میان راهزنی محض و فعالیت های چریکی میهن پرست اغلب مبهم بود
[ترجمه گوگل]در زندگی واقعی تمایز بین انفجار خفیف و فعالیت های چریکی وطن پرست اغلب مبهم بود
2. The country is subject to brigandage as well as the cruelty of the Taliban and the air raids which Afghans find so outrageous.
[ترجمه ترگمان]این کشور به راهزنی و ظلم طالبان و حملات هوایی که افغان ها آن را چنین ظالمانه پیدا می کنند، مرتبط است
[ترجمه گوگل]این کشور در معرض سرخوردگی و همچنین ظلم و ستم طالبان و حملات هوایی است که افغان ها آنقدر عصبانی هستند
3. As a result, there were excessive fraudulence and brigandage in the field of economy between all groups of people with various sly and brutal measures.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، تقلب و راهزنی بیش از حد در زمینه اقتصاد بین تمام گروه های مردمی با اقدامات موذیانه و وحشیانه مختلف وجود داشت
[ترجمه گوگل]در نتیجه، تقلب و خرابکاری بیش از حد در زمینه اقتصاد بین همه گروههای افراد با اقدامات گنگ و وحشیانه وجود داشت
4. You know, brigandage don't abduct women who were worthless.
[ترجمه ترگمان]میدونی، دزدی زن ها رو نمی شناسی که بی ارزش بودن
[ترجمه گوگل]می دانید، دزدی زنان را که بی ارزش بودند ربودند
5. Charity asas brigandage. Charity is really as unfair to the recipient as the donor.
[ترجمه ترگمان]امور خیریه راهزنی است به عنوان اهدا کننده، امور خیریه به عنوان اهدا کننده، ناعادلانه تلقی می شوند
[ترجمه گوگل]خیریه وحشت زده خیریه به عنوان اهدا کننده به عنوان دریافت کننده به عنوان ناعادلانه است
6. Charity is as bad as brigandage. Charity is really just as unfair to the recipient as to the donor.
[ترجمه ترگمان]نیکوکاری به اندازه راهزنی است امور خیریه واقعا به همان اندازه که گیرنده اهدا کننده است، ناعادلانه است
[ترجمه گوگل]خیریه همانند خرابکاری است خیریه واقعا به عنوان دریافت کننده به عنوان اهدا کننده به عنوان ناعادلانه است
7. Let's read the Chapter on brigandage in the view of practice.
[ترجمه ترگمان]در مورد راهزنی، فصل را به راهزنی بخوانید
[ترجمه گوگل]بیایید فصل را در مورد خرابکاری بخوانیم
8. The British consul had ordered the family to leave because of brigandage and violence against foreigners.
[ترجمه ترگمان]کنسول انگلیس به خانواده دستور داده بود که به خاطر راهزنی و خشونت علیه بیگانگان از آنجا بروند
[ترجمه گوگل]کنسول بریتانیا دستور داد که خانواده را ترک کند و به دلیل سرکوب و خشونت علیه خارجی ها