کلمه جو
صفحه اصلی

living room


معنی : اتاق نشیمن، سالن نشیمن
معانی دیگر : اتاق اصلی خانه

انگلیسی به فارسی

اتاق نشیمن، سالن نشیمن


حال، اتاق نشیمن، سالن نشیمن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a room in a residence, usu. with a couch, armchairs, and the like, used for various social and leisure activities.

• room where most family activities occur, tv room, den
the living room in a house is the room where people sit and relax.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] اتاق پذیرایی - اتاق نشیمن

مترادف و متضاد

Synonyms: best room, common room, drawing room, foreroom, front room, front room drawing room, livingroom, LR, parlor, parlour, salon, sitting room, withdrawing room


اتاق نشیمن (اسم)
living room, sitting room

سالن نشیمن (اسم)
living room

room in house for relaxing


جملات نمونه

1. Their living room is equipped with all kinds of modern appliances.
[ترجمه A] گوگل]اتاق نشیمن آنها با انواع لوازم مدرن مجهز شده است
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن آن ها مجهز به انواع لوازم مدرن است
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن آنها با انواع لوازم مدرن مجهز شده است

2. I love the living room, with its dark woodwork, oriental rugs, and chunky furniture.
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن را دوست دارم، با woodwork تیره رنگ، فرش های شرقی، مبلمان chunky
[ترجمه گوگل]من عاشق اتاق نشیمن با چوب های تیره و تیره، فرش های شرقی و مبلمان کمپلکس هستم

3. Could you please clean up the living room?
[ترجمه ترگمان]میشه لطفا اتاق نشیمن رو تمیز کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید اتاق منزل را تمیز کنید؟

4. The living room was warm and cosy .
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن گرم و دنج بود
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن گرم و راحت بود

5. I was shown into a tidy living room.
[ترجمه ترگمان]من به یه اتاق پذیرایی تمیز راهنمایی شدم
[ترجمه گوگل]من به یک اتاق نشیمن صحیح نشان داده شدم

6. I made some new curtains for the living room.
[ترجمه ترگمان]من یه سری پرده جدید برای اتاق نشیمن درست کردم
[ترجمه گوگل]من بعضی از پرده های جدید را برای اتاق نشیمن ساخته ام

7. We measured the length and width of the living room.
[ترجمه ترگمان]ما طول و عرض اتاق نشیمن را اندازه گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما طول و عرض اتاق نشیمن را اندازه گرفتیم

8. We've put up some new curtains in the living room.
[ترجمه ترگمان]چند تا پرده جدید در اتاق نشیمن نصب کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما برخی از پرده های جدید را در اتاق نشیمن قرار داده ایم

9. She set about rearranging the furniture in the living room.
[ترجمه ترگمان]تمام اثاث اتاق نشیمن را مرتب کرد
[ترجمه گوگل]او تنظیم مجدد مبلمان را در اتاق نشیمن انجام داد

10. The living room connects with the toilet.
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن به توالت متصل است
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن با توالت متصل است

11. She slouched across the living room.
[ترجمه ترگمان]او به اتاق نشیمن رفت
[ترجمه گوگل]او در سراسر اتاق نشیمن نفس می کشد

12. Bookshelves occupied most of the living room walls.
[ترجمه ترگمان]بیشتر دیواره ای اتاق نشیمن را اشغال کرده بود
[ترجمه گوگل]قفسه ها اکثر دیوارهای اتاق نشیمن را اشغال کردند

13. We've done over the entire living room; it looks nice.
[ترجمه ترگمان]ما کل اتاق نشیمن رو گشتیم، به نظر خوب میاد
[ترجمه گوگل]ما در کل اتاق نشیمن انجام داده ایم؛ خوب به نظر میرسد

14. The living room communicates with the dining room.
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن با سالن غذا خوری ارتباط برقرار می کند
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن با اتاق غذاخوری ارتباط برقرار می کند

15. Please don't crash around the living room while I have visitors in there.
[ترجمه ترگمان]لطفا در اتاق نشیمن در حالی که من چند تا مهمان دارم، در اتاق پذیرایی دخالت نکن
[ترجمه گوگل]لطفا در اطراف اتاق نشیمن سقوط نکنید، در حالی که من بازدید کننده ای در آن وجود دارد

پیشنهاد کاربران

اتاق پذیرایی

هال و پذیرایی، اتاق هال

پذیرایی

A part of house that you can watch TV , etc

اتاق نشیمن
سالن نشیمن
اتاق پذیرایی


حال محلی که درآنجا زندگی میکنیم

در دانشگاه به معنی سالن های گردهمایی است

اتاق نشیمن

اتاق نشیمن، هال، اتاق پذیرایی

هال وپذیرای

جمله برای living room👇👇
. . The Living room is a quiet place

اتاق هال، سالن

Donkey

توضیحاتی در رابطه با living room
معادل فارسی اسم living room اتاق نشیمن است. این اسم به معنای اتاق اصلی خانه است که برای فعالیت های مشترکی از قبیل تماشای تلویزیون و پذیرایی و . . . از آن استفاده می شود. مثال:
. we had dinner in the living room and watched a movie on tv ( ما شام را در اتاق نشیمن خوردیم و یک فیلم در تلویزیون تماشا کردیم. )

منبع: سایت بیاموز

اتاق نشیمن
هال


کلمات دیگر: