کلمه جو
صفحه اصلی

man hour


(واحد سنجش کار به ویژه در صنعت، مقدار کار یک نفر در یک ساعت) کار - ساعت، واحد زمان کار که برابر یک ساعت کار یک فرد است وبرای پرداخت مزد منظورمیشود

انگلیسی به فارسی

واحد زمان کار که برابر یک ساعت کار یک فرد است و برای پرداخت مزد منظور می‌شود


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a unit of industrial time or production equal to the amount of work one person can or does produce in one hour.

• you use man-hour to refer to the amount of time that a piece of work will take. for example, if a job takes 15 man-hours, it takes one person 15 hours to do it or three people five hours to do it.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] کارگر-ساعت - نفر-ساعت
[ریاضیات] نفر-ساعت

جملات نمونه

1. It subsequently took Mo 200 man hours to complete Sparkle.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، It ۲۰۰ نفر را برای تکمیل Sparkle به دست آورد
[ترجمه گوگل]پس از آن 200 ساعت انسان به مدت 200 دقیقه برای تکمیل زرق و برق آماده شد

2. Although on many man hour ' exceed bid ', but behave without the symptom.
[ترجمه ترگمان]هر چند در یک ساعت بیش از حد معمول است، اما بدون علائم عمل کنید
[ترجمه گوگل]اگر چه در بسیاری از ساعت های مردانه 'بیش از پیشنهاد'، اما رفتار بدون علامت است

3. We shall complete the man hour requirements for the prefabrication ( site erection ) of this drawing.
[ترجمه ترگمان]ما باید الزامات ساعت انسانی برای نصب (نصب سایت)این طرح را تکمیل کنیم
[ترجمه گوگل]ما نیازهای ساعت انسان را برای پیش سازه (نصب سایت) این طرح تکمیل خواهیم کرد

4. We shall complete the man hour requirements for the site fabrication( site erection) of this drawing.
[ترجمه ترگمان]ما باید الزامات ساعت انسانی برای ساخت سایت (نصب سایت)این طرح را تکمیل کنیم
[ترجمه گوگل]ما نیازهای ساعت انسان را برای ساخت سایت (نصب سایت) این طرح تکمیل خواهیم کرد

5. We shall complete the man hour requirements for site fabrication ( site erection ) of this drawing.
[ترجمه ترگمان]ما باید الزامات ساعت انسانی برای ساخت سایت (نصب سایت)این طرح را تکمیل کنیم
[ترجمه گوگل]ما نیازهای ساعت انسان برای ساخت سایت (نصب سایت) این طرح را تکمیل خواهیم کرد

6. The company spend hundreds of man hour on meetings.
[ترجمه ترگمان]شرکت صدها نفر را در جلسات صرف می کند
[ترجمه گوگل]این شرکت صدها نفر ساعت را در جلسات صرف می کند

7. Man hour ration is a basic work of management and production of an enterprise.
[ترجمه ترگمان]سهمیه یک ساعت کار اصلی مدیریت و تولید یک شرکت است
[ترجمه گوگل]معادله انسان ساعت یک کار اساسی مدیریت و تولید یک شرکت است

8. A rational production plan is based on accurate estimation on man hour of interim product.
[ترجمه ترگمان]یک برنامه تولید منطقی براساس تخمین دقیق زمان انسان از محصول موقت است
[ترجمه گوگل]یک برنامه تولید منطقی مبتنی بر تخمین دقیق ساعت مردانه محصول موقت است

9. The objective of our problem is to minimize the shortage of man hour for customer demands of various skills.
[ترجمه ترگمان]هدف از مشکل ما به حداقل رساندن کمبود ساعت انسانی برای خواسته های مشتری از مهارت های مختلف است
[ترجمه گوگل]هدف ما این است که کمبود ساعت انسان برای نیازهای مشتری از مهارت های مختلف به حداقل برسد

پیشنهاد کاربران

( واحد اندازه گیری ) نفر ساعت

نفر ساعت

You have any requirement for fabrication work

man - hour ( مدیریت - مدیریت پروژه )
واژه مصوب: نفرـ ساعت
تعریف: کارکرد یک فرد از نیروی انسانی در طی یک ساعت


کلمات دیگر: