کلمه جو
صفحه اصلی

mirage


معنی : وهم، سراب، کوراب، نقش بر اب، امر خیالی
معانی دیگر : گوراب، هر چیز گول زننده، خیال واهی

انگلیسی به فارسی

سراب، کوراب، نقش بر اب، امر خیالی، وهم


سراب، وهم، کوراب، نقش بر اب، امر خیالی


انگلیسی به انگلیسی

• trick of eyesight, optical illusion, deceptive vision
a mirage is an image which you see in the distance or in the air in very hot weather, but which does not actually exist.
a mirage is also something in the future that you look forward to, but that never actually happens.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] سراب
[زمین شناسی] سراب نوعی خطای دید که بر اثر شکست نور به وسیله جو زمین پدید می آید

مترادف و متضاد

وهم (اسم)
illusion, fiction, delusion, fancy, specter, whim, fantasy, hallucination, figment, whigmaleerie, mirage

سراب (اسم)
mirage, razzmatazz, springhead, rainmaking, spring well

کوراب (اسم)
mirage

نقش بر اب (اسم)
mirage

امر خیالی (اسم)
mirage

imaginary vision


Synonyms: delusion, fantasy, hallucination, ignis fatuus, illusion, optical illusion, phantasm


جملات نمونه

1. a mirage results from visual illusion
سراب نتیجه ی خطای باصره است.

2. if, in order to get water, you follow a mirage
(عنصری) بهر آب ار روی سوی گوراب . . .

3. his hope of getting married and having children was no more than a mirage
امید زن گرفتن و بچه دار شدن او سرابی بیش نبود.

4. A mirage is an optical illusion.
[ترجمه آیدین] سراب یک توهم نوری است.
[ترجمه ترگمان]یک سراب، یک سراب نوری است
[ترجمه گوگل]یک معجزه توهم نوری است

5. It hovered before his eyes like the mirage of an oasis.
[ترجمه ترگمان]در برابر چشمانش چون سرابی از یک آبادی ایستاده بود
[ترجمه گوگل]آن را قبل از چشمانش مانند مریخ یک oasis شناور کرد

6. The girl was a mirage, cast up by his troubled mind.
[ترجمه ترگمان]این دختر یک سراب بود و ذهن آشفته او را به خود مشغول می داشت
[ترجمه گوگل]دختر یک معجزه بود، که توسط ذهن مضطربش بازی میکرد

7. Perhaps we are just chasing a mirage.
[ترجمه آیدین] شاید ما در جستجوی یک سراب هستیم.
[ترجمه ترگمان]شاید فقط یه سراب باشه
[ترجمه گوگل]شاید ما فقط تعقیب یک معجزه هستیم

8. In a mirage the desert will mimic a lake.
[ترجمه ترگمان]صحرا در سرابی از دریاچه تقلید خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در یک معبد بیابان یک دریاچه را تقلید می کند

9. The glory days are a desert mirage.
[ترجمه ترگمان]روزه ای افتخار یک سراب صحرا است
[ترجمه گوگل]روزهای شکوه یک سراب بیابان است

10. The leaders' mission will vanish like a mirage.
[ترجمه ترگمان]ماموریت رهبران مانند سرابی ناپدید خواهد شد
[ترجمه گوگل]مأموریت رهبران مانند یک معبد از بین می رود

11. A mirage, a reflection of layers on air out to sea.
[ترجمه ترگمان]یک سراب، انعکاسی از لایه های هوا به سوی دریا
[ترجمه گوگل]معبد، بازتابی از لایه ها در هوا به دریا

12. The oasis is just a mirage.
[ترجمه ترگمان]این واحه فقط یک سراب است
[ترجمه گوگل]اوازه فقط یک معجزه است

13. Now, at the Mirage, Ali stands and walks stiffly towards the picture windows overlooking Las Vegas.
[ترجمه ترگمان]حالا، در میراژ، علی می ایستد و به طور محکم به سمت پنجره های سینما که به لاس وگاس مشرف است می رود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، در میراژ، علی ایستاده و به سختی به سمت پنجره های تصویری مشرف به لاس وگاس می رود

14. How much growth is needed to cover the sadness out of a mirage.
[ترجمه ترگمان]برای پوشاندن اندوه از یک سراب چقدر رشد لازم است
[ترجمه گوگل]برای پوشش غم و اندوه از یک معبد، چقدر رشد لازم است

If, in order to get water, you follow a mirage....

(عنصری) بهر آب ار روی سوی گوراب ...


His hope of getting married and having children was no more than a mirage.

امید زن‌گرفتن و بچه‌دار شدن او سرابی بیش نبود.


پیشنهاد کاربران

هادی. یک رسانا

The world is at my pleasure, the miracle of the clear love brilliant of you has given me mirage a profound meaning
to my life
دنیا به کام من است معجزه عشق زلال درخشان تو معنای عمیقی به زندگی من بخشید

سلام در اکثر مواقع به معنی سراب ( اون چیزی که تو کویر میبینیم ولی واقعی نیست ) و در بعضی مواقع هم به معنی یک چیز دست نیافتنی، غیر واقعی یا وهم است. مثال:

You can see mirage In desert=میتوانی سراب را در کویر ببینی

Your goal is a mirage=هدف تو سراب ( غیر واقعی، وهم ) است.

موفق باشید!^^

noun
[count]
1 : something ( such as a pool of water in the middle of a desert ) that is seen and appears to be real but that is not actually there
2 : something that you hope for or want but that is not possible or real
◀️A peaceful solution proved to be a mirage.

تلفظ : مراژ

Mirage : سراب
Marsh : مرداب
Wetland : تالاب
Swamp : باتلاق
Pond : برکه ( آبگیر )
River : رود
Desert : صحرا
Plain : دشت ( جلگه )
Delta : دلتا
Salt pan : کویر ( نمک زار )
Sea : دریا
Ocean : اقیانوس
Jungle/forest : جنگل
Mountain : کوه
Lake : دریاچه
Valley : دره
Gulf : خلیج
Island : جزیره
Peninsula : شبه جزیره
Land : خشکی
Continent : قاره
Country : کشور
City : شهر
Province : استان
State : ایالت

Unfortunately, these labels are often a mirage

mirage ( فیزیک )
واژه مصوب: سراب
تعریف: تصویر ناشی از خم‏ شدن و بازتاب نور در لایه‏های گرم هوایی که دارای چگالی های متفاوت است


کلمات دیگر: