کلمه جو
صفحه اصلی

lintel


معنی : سنگ سردر، تیر سردر
معانی دیگر : (معماری: تیر بالای در و پنجره که بخشی از وزن بام را تحمل می کند) تیر سردر، نعل درگاه

انگلیسی به فارسی

تیر سردر، سنگ سردر


سنگ سردر، تیر سردر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a supporting horizontal beam at the top of a doorway or window.

• horizontal piece above a door or window (part of a window frame or door frame)
a lintel is a piece of stone or wood over a door or window, which supports the bricks above the door or window; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] نعل درگاه - نعل درگاهی - تیر سردر - لنتو - تیر نعل
[زمین شناسی] تیر سردر، نعل درگاه

مترادف و متضاد

سنگ سردر (اسم)
lintel

تیر سردر (اسم)
lintel

جملات نمونه

1. The tympanum is exceptionally large and, with the lintel below, depicts the Last Judgement.
[ترجمه ترگمان]tympanum به طور استثنایی بزرگ است و با lintel که در پایین قرار دارد، آخرین داوری را به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]تیپانوم فوق العاده بزرگ است و با پیچیدگی پایین، آخرین قضاوت را نشان می دهد

2. Each one has its silvery gray live-oak lintel, still supporting the column of lovely pink brick.
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها یک درگاهی روشن و نقره ای رنگ آن را دارد که هنوز از ستون آجری صورتی زیبا حمایت می کند
[ترجمه گوگل]هر یک خاکستری قهوه ای قهوه ای قهوه ای، که هنوز هم از ستون آجر دوست داشتنی پشتیبانی می کند، پشتیبانی می کند

3. There was a stout lintel over the small trapezoidal windows and door; a thoroughly familiar smell of damp moss and fern.
[ترجمه ترگمان]از پنجره های کوچک و پنجره های کوچک و در، بوی نسبتا آشنا خزه و سرخس بود
[ترجمه گوگل]در میان پنجره ها و درب های کوچک تراس وجود داشت که روی آن قرار می گرفت؛ یک بوی کاملا آشنا از خزه مرطوب و قارچ

4. The defendant made a similar lintel but with a rear face inclined at 6 degrees from the vertical.
[ترجمه ترگمان]مدافع یک درگاهی مشابه درست کرد اما در قسمت عقب متمایل به ۶ درجه از عمودی بود
[ترجمه گوگل]متهم یک جفت مشابه را انجام داد اما با یک چهره پشتی که در 6 درجه از عمودی قرار دارد

5. These building techniques are post and lintel, arch and vault, truss, and cantilever construction.
[ترجمه ترگمان]این تکنیک های ساخت عبارتند از پست و lintel، طاق و طاق، truss و construction
[ترجمه گوگل]این تکنیک های ساختمانی عبارتند از: پست و درهم و برهم، قوس و طاق، تراس و ساخت و ساز کانتینر

6. Thus the post and lintel frame was eventually created.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه کادر پست و تیر در نهایت ایجاد شد
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب کادر پست و لاین در نهایت ایجاد شد

7. Some of the monument's standing stones have lintel stones on top.
[ترجمه ترگمان]برخی از سنگ های بزرگ بنا بر روی سنگ ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از سنگهای ایستاده از آثار تاریخی سنگهای سنگی را در بالای سر دارند

8. One of the characteristics of the post and lintel frame is that beams and columns support the load.
[ترجمه ترگمان]یکی از ویژگی های قاب تیر و درگاه آن است که ستون ها و ستون ها از بار پشتیبانی می کنند
[ترجمه گوگل]یکی از خصوصیات قاب فریم و پست، این است که پرتو ها و ستون ها از بار پشتیبانی می کنند

9. Under the bed, on the lintel, in the barn - everywhere. But no sign of it.
[ترجمه ترگمان]زیر تخت، روی سنگ سردر، در همه جا اما اثری از آن نیست
[ترجمه گوگل]زیر تخت، در کمان، در انبار - در همه جا اما هیچ نشانه ای از آن نیست

10. Morgenes had to grasp the door lintel to keep from toppling.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم در را باز کنم تا از واژگون شدن جلوگیری کنم
[ترجمه گوگل]مورنز مجبور شد که از روی غلطک خودداری کند

11. That Song Dynasty lintel etched with a frenzy of folk scenes?
[ترجمه ترگمان]این آهنگ سرود سلسله سانگ با عصبانیت از صحنه های مردمی حکاکی شده است؟
[ترجمه گوگل]این جاندار سلسله آهنگ با یک دیوانه از صحنه های عامیانه؟

12. One of the advantages of the post and lintel frame is its resistance to earthquakes.
[ترجمه ترگمان]یکی از مزایای چارچوب و چارچوب lintel مقاومت آن در برابر زلزله است
[ترجمه گوگل]یکی از مزایای استفاده از قاب پست و ردیف، مقاومت آن در برابر زلزله است

13. The birds come in through a broken window and place their nest of mud and moss on a door lintel just inside.
[ترجمه ترگمان]پرندگان از درون یک پنجره شکسته وارد می شوند و لانه گل و لای و خزه خود را در یک درگاهی درست داخل آن قرار می دهند
[ترجمه گوگل]پرنده ها از طریق یک پنجره شکسته می آیند و لانه ی خود را از گل و گیاه در یک جرقه درب در داخل می گذارند

14. A bloody-mouthed mastiff tied by a chain to a lintel of a door snarled and barked.
[ترجمه ترگمان]یک سگ نگهبان با دهان بسته با زنجیری به چارچوب در چوبی بسته و پارس کرد و پارس کرد
[ترجمه گوگل]یک جادوگر خونریزی شده با یک زنجیر به یک زاویه ی یک درب متصل شده و درهم ریخته است

پیشنهاد کاربران

نعل درگاه

lintel ( مهندسی عمران )
واژه مصوب: تیر درگاهی
تعریف: تیری افقی که بالای هر بازشو مانند در و پنجره برای تحمل وزن قسمت بالادست کار گذاشته شود|||متـ . نعل‏درگاه


کلمات دیگر: