کلمه جو
صفحه اصلی

metropolitan


معنی : مطران، وابسته به پایتخت یا شهر عمده
معانی دیگر : وابسته به کلان شهر، کلان شهری، آدم شهری و با فرهنگ، شهرنشین، وابسته به مرکز، مرکزی، (در نظر کوچ نشینان) وابسته به موطن اصلی، مادرشهری، میهنی، (کلیسای کاتولیک) سرمطران (که مطران های ایالت زیر نظر او هستند)، (کلیسای ارتدکس) مطران، مطرانی

انگلیسی به فارسی

وابسته به پایتخت یا شهر عمده، مطرانی


شهری بزرگ، مطران، وابسته به پایتخت یا شهر عمده


انگلیسی به انگلیسی

• resident of a metropolis; sophisticated big-city person; head bishop of a particular province (ecclesiastical)
of or pertaining to a metropolis, characteristic of a metropolis; sophisticated
metropolitan means belonging to or typical of a large busy city.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شهری

مترادف و متضاد

مطران (اسم)
prelate, archbishop, metropolitan

وابسته به پایتخت یا شهر عمده (صفت)
metropolitan

concerning a city


Synonyms: city, cosmopolitan, modern, municipal, urban, urbane


Antonyms: country


جملات نمونه

1. a metropolitan newspaper
روزنامه ی کلان شهری

2. the metropolitan rapid transit system
سازگان ترابرد سریع شهری

3. new york's metropolitan area
محدوده ی کلان شهری نیویورک

4. he wanted to be metropolitan and shed his last rustic vestiges
او می خواست شهرنشین شود و آخرین آثار روستانشینی خود را محو کند.

5. There's no essential difference between a metropolitan and a peasant.
[ترجمه ترگمان]بین یک metropolitan و یک روستایی تفاوت اساسی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ تفاوت اساسی بین شهرداری و دهقان وجود ندارد

6. Metropolitan residents are used to fast rhythm.
[ترجمه ترگمان]ساکنان شهر با ریتم سریع به کار می روند
[ترجمه گوگل]ساکنان متروپولیتن به سرعت ریتم مورد استفاده قرار می گیرند

7. He is currently being held in a metropolitan correctional center.
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر در مرکز بازپروری شهری نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر در مرکز اصالح شهری نگهداری می شود

8. He's Curator of Prints at the Metropolitan.
[ترجمه ترگمان]او بازرس of در پایتخت است
[ترجمه گوگل]او معاون چاپ در Metropolitan است

9. Alternative accommodation in the metropolitan area for a new breed of large steamships had become a matter of some urgency.
[ترجمه ترگمان]اقامت جایگزین در منطقه متروپولین برای نسل جدیدی از steamships بزرگ به نوعی فوریت تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]مسکن جایگزین در منطقه شهری برای یک نژاد جدید از steamships بزرگ به موضوع برخی از فوریت تبدیل شده است

10. Recent statistics issued by the Metropolitan Police indicated that a quarter of all serious crimes in Greater London are committed by school-children.
[ترجمه ترگمان]آمار اخیر منتشر شده توسط پلیس متروپولیتن حاکی از آن است که یک چهارم کل جرایم جدی در لندن بزرگ توسط کودکان انجام می شود
[ترجمه گوگل]آمار اخیر منتشر شده توسط پلیس متروپولیتن نشان داد که یک چهارم همه جنایات جدی در لندن بزرگ توسط کودکان مدرسه انجام شده است

11. In metropolitan areas the districts are responsible for education, social services and libraries.
[ترجمه ترگمان]در مناطق شهری این نواحی مسئول آموزش، خدمات اجتماعی و کتابخانه ها هستند
[ترجمه گوگل]در مناطق شهری، ولسوالی ها مسئول آموزش و پرورش، خدمات اجتماعی و کتابخانه ها هستند

12. The Metropolitan Transportation Commission is drawing up a list of projects.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون حمل و نقل شهری فهرستی از پروژه ها را تهیه می کند
[ترجمه گوگل]کمیسیون حمل و نقل شهری یک لیست از پروژه ها را تهیه می کند

13. The beat, a hangover from the early Metropolitan Police as well as from the older watch system, had clearly defined features.
[ترجمه ترگمان]ضرب و شتم، خماری از پلیس متروپولیتن صبح و همچنین از سیستم ساعت قدیمی تر، ویژگی هایی به وضوح مشخص داشت
[ترجمه گوگل]ضرب و شتم، پنهان از پلیس متروپولیتن و همچنین از سیستم دیده بان قدیمی، ویژگی های به وضوح تعریف شده بود

14. Of the 19 LEAs involved, 12 were metropolitan boroughs and 7 were counties.
[ترجمه ترگمان]از ۱۹ leas درگیر، ۱۲ نفر از باروهای شهر و ۷ نفر از ایالات بودند
[ترجمه گوگل]از 19 LEA درگیر، 12 منطقه شهرداری و 7 شهرستان بود

New York's metropolitan area

محدوده‌ی کلان‌شهری نیویورک


a metropolitan newspaper

روزنامه‌ی کلان‌شهری


He wanted to be metropolitan and shed his last rustic vestiges.

او می‌خواست شهرنشین شود و آخرین آثار روستانشینی خود را محو کند.


پیشنهاد کاربران

شهرداری

کلانشهر


کلمات دیگر: