کلمه جو
صفحه اصلی

ligament


معنی : بند، پیوند، رباط، وتر عضلانی، بندیزه
معانی دیگر : بنده، واصل، هم بند، هم بستگر، (کالبد شناسی) رباط، لیگمان، بندینه

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) پیوند، رباط، بند، وتر عضلانی، بندیزه


رباط، بند، پیوند، وتر عضلانی، بندیزه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: ligamental (adj.), ligamentous (adj.)
• : تعریف: a band of fibrous tissue that connects bones or supports muscles or organs.

• flexible tissue which connects bones and cartilage and supports organs (anatomy)
a ligament is a band of strong tissue in your body, which connects bones and muscles.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] رباط
[زمین شناسی] پیوند، رباط، بند، وتر عضلانی، بندیزهدر دو کفه اى هاى نرم تن ،ساختمان غیر کلیستى والاستیک که دو کفه صدف را در قسمت پشتى به یکدیگر متصل مى کنند.

مترادف و متضاد

بند (اسم)
fit, article, articulation, joint, link, bind, bond, clause, provision, snare, segment, levee, facet, hinge, line, dyke, dike, paragraph, dam, wristband, tie, frenum, clamp, binder, sling, fastening, manacle, weir, canto, ligation, commissure, ligature, noose, facia, fascia, funiculus, joggle, holdback, holdfast, internode, ligament, proviso, stanza, trawl

پیوند (اسم)
graft, connection, linkage, union, synthesis, slur, link, nexus, confederacy, grafting, hyphen, ligament, zonule

رباط (اسم)
ligature, ligament, sinew

وتر عضلانی (اسم)
ligament

بندیزه (اسم)
ligament

جملات نمونه

1. the law of nations, the great ligament of mankind
قانون بین المللی،پیوند عمده ی بشریت

2. He's snapped a ligament in his knee.
[ترجمه ترگمان]اون یک رباط تو زانوش پاره شده
[ترجمه گوگل]او یک رباط در زانو زده است

3. He tore a ligament in his left knee.
[ترجمه ترگمان]اون رباط رو با زانوی چپش پاره کرد
[ترجمه گوگل]او یک رباط در زانو چپ خود را قطع کرد

4. She tore ligament in her ankle while she was playing squash.
[ترجمه ترگمان] وقتی که اون داشت اسکواش بازی می کرد، ligament رو پاره کرد
[ترجمه گوگل]او در حالی که اسکواش بازی میکرد، رباط را در مچ پا شکست

5. He suffered ligament damage in his hand two weeks ago in Palm Springs that required cortisone shots.
[ترجمه ترگمان]او دو هفته پیش در پالم اسپرینگز خیلی آسیب دیده بود که نیاز به شلیک هوایی داشت
[ترجمه گوگل]او دو هفته پیش در پالم اسپرینگز آسیب دید که رگ های خونی را در دست داشت و نیاز به کورتیزون داشت

6. After the game, she tearfully spoke of possible ligament damage.
[ترجمه ترگمان]پس از بازی، او با چشمانی اشکبار از آسیب رباط احتمالی سخن گفت
[ترجمه گوگل]پس از بازی، او به طرز زشتی از صدمه احتمالی رباط ها سخن گفت

7. A pin was inserted to stabilize the ligament, and scar tissue from the previous injury had to be cleared.
[ترجمه ترگمان]یک پین برای ثابت کردن رباط قرار داده شد و بافت زخم ناشی از آسیب قبلی باید پاک سازی شود
[ترجمه گوگل]یک پین برای تثبیت لگن وارد شد و بافت زخم از آسیب قبلی باید پاک شود

8. In November 199 Jones suffered ligament and joint damage to his left ring finger in a dirt-bike accident.
[ترجمه ترگمان]در ماه نوامبر ۱۹۹ جونز به رباط صدمه زد و ضربه مفصلی به انگشت سمت چپ خود در یک تصادف با دوچرخه خورد
[ترجمه گوگل]در نوامبر 199 جونز رنج و آسیب مفصلی به انگشت حلقه چپ خود را در حادثه دوچرخه خاک رنج می برد

9. Chris tore a ligament in his right elbow.
[ترجمه ترگمان]ک-- ری - - س \"یه لخته توی آرنج راستش پاره کرد\"
[ترجمه گوگل]کریس یک رباط در آرنج راست خود را ریخت

10. Jurkovic suffered a torn medial collateral ligament in his left knee and missed the rest of the game.
[ترجمه ترگمان]Jurkovic درد شدیدی را در زانوی چپش سوراخ کرد و بقیه بازی را از دست داد
[ترجمه گوگل]جورکویچ رنج مچ دست را در زانو چپ خود رنج می برد و بقیه بازی را از دست داد

11. I've torn a ligament.
[ترجمه ترگمان]من یه رباط رو پاره کردم
[ترجمه گوگل]من یک رباط پاره کردم

12. Semenik tore the anterior cruciate ligament in his left knee Saturday.
[ترجمه ترگمان]Semenik رباط صلیبی جلویی را روز شنبه در زانوی چپ خود پاره کرد
[ترجمه گوگل]Semenik صبح زانوی چپ خود رباط متقاطع قدامی را قطع کرد

13. The damage was so severe that doctors repaired the tattered left knee with a cadaver ligament.
[ترجمه ترگمان]خسارت چنان شدید بود که پزشکان زانوی چپ را با رباط محل جسد تعمیر کردند
[ترجمه گوگل]آسیب شدید شد که پزشکان زخم پاره شده چپ با یک رباط کاداور را تعمیر کردند

14. Flanker Len Dineen received a broken ankle, and no. 8 Victor Donnelly knee ligament damage.
[ترجمه ترگمان]لن dineen مچ پا شکسته ای را دریافت کرد و نه ۸ ویکتور Donnelly به رباط آسیب وارد می کند
[ترجمه گوگل]لن دینن Flanker یک مچ پا شکسته دریافت کرد و هیچ 8 ویکتور دونلی آسیب رباط زانو

15. Meanwhile, defender Graham Hill, sidelined since the start of the season by knee ligament damage, has resumed full training.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، مدافع گراه ام هیل، که از آغاز فصل با آسیب رباط زانو به حاشیه رانده شده است، آموزش های کامل را ازسر گرفته است
[ترجمه گوگل]در همین حال، گراهام هیل مدافع، از ابتدای فصل با آسیب لثه زانو کنار گذاشته است، آموزش کامل را از سر گرفته است

the law of nations, the great ligament of mankind

قانون بین‌المللی، پیوند عمده‌ی بشریت


پیشنهاد کاربران

تار های آویزی چشم

رباط ( کالبدشناسی )

بند


کلمات دیگر: