کلمه جو
صفحه اصلی

mechanics


معنی : مکانیک، علم مکانیک، نیرو برد، علم جراثقال
معانی دیگر : جنبه ی فنی، فوت و فن، رمز کار، (بخشی از علم فیزیک که با حرکت اجسام و اثر نیرو بر اجسام سروکار دارد) مکانیک، افزارگان شناسی، سازوکار شناسی، ماشین داری (ساختن و نگهداری ماشین آلات)، افزارگری، ساخت کاری، علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحکمیکند

انگلیسی به فارسی

نیرو برد، علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث می‌کند ، علم جراثقال، مکانیک، علم مکانیک


مکانیک


مکانیک، علم مکانیک، نیرو برد، علم جراثقال


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (used with a sing. verb) the branch of physics that deals with the motion of bodies and the effect of physical forces on them.

(2) تعریف: (used with a sing. verb) the design, production, and use of machinery or mechanical appliances.

(3) تعریف: the technical or automatic aspects or parts of a thing or activity; mechanism or routine.

- the mechanics of statistical evaluation
[ترجمه ترگمان] مکانیک ارزیابی آماری
[ترجمه گوگل] مکانیک ارزیابی آماری
- the mechanics of lovemaking
[ترجمه ترگمان] مکانیک عشق بازی
[ترجمه گوگل] مکانیک عشق ورزیدن

• branch of applied mathematics, study of the movement of bodies and forces; study of machines; technical workings or details of a particular thing

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] علم مکانیک
[ریاضیات] مکانیک

مترادف و متضاد

مکانیک (اسم)
mechanic, mechanics, mechanician

علم مکانیک (اسم)
mechanics

نیرو برد (اسم)
mechanics

علم جراثقال (اسم)
mechanics

جملات نمونه

1. mechanics with begrimed hands
مکانیک ها با دستان سیاه و روغنی

2. the mechanics of writing
فوت و فن نگارش

3. absence of trained mechanics
نبودن مکانیک های آموزش دیده

4. Both quantum mechanics and chaos theory suggest a world constantly in flux.
[ترجمه ترگمان]هم مکانیک کوانتومی و هم تیوری هرج و مرج یک جهان را به طور پیوسته در جریان القا می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو روش مکانیک کوانتومی و نظریه هرج و مرج جهان را به طور مداوم در شار نشان می دهد

5. This is a course in mechanics.
[ترجمه ترگمان]این یک دوره از علم مکانیک است
[ترجمه گوگل]این یک دوره در مکانیک است

6. The mechanics of the pump are very old.
[ترجمه ترگمان]مکانیک پمپ خیلی کهنه است
[ترجمه گوگل]مکانیک پمپ بسیار قدیمی است

7. The mechanics of the process are quite complex.
[ترجمه ترگمان]مکانیک این فرآیند کاملا پیچیده است
[ترجمه گوگل]مکانیک فرآیند بسیار پیچیده است

8. The mechanics work hard to keep the he-licopters airworthy.
[ترجمه ترگمان]مکانیک به سختی کار می کند تا the licopters را نگه دارد
[ترجمه گوگل]مکانیک سخت کار می کند تا helicopters هواپیما نگه دارید

9. The mechanics of the machine are very old.
[ترجمه ترگمان]مکانیک ماشین خیلی قدیمی است
[ترجمه گوگل]مکانیک ماشین بسیار قدیمی است

10. He has not studied mechanics or engineering.
[ترجمه ترگمان]او مکانیک و مهندسی را مطالعه نکرده است
[ترجمه گوگل]او مکانیک و مهندسی را مطالعه نکرده است

11. The mechanics of staging a play are very complicated.
[ترجمه ترگمان]مکانیک صحنه نمایش خیلی پیچیده است
[ترجمه گوگل]مکانیک قرار دادن یک بازی بسیار پیچیده است

12. We need to discuss the actual mechanics of the operation.
[ترجمه ترگمان]ما باید درباره مکانیک واقعی عملیات بحث کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید درباره مکانیسم واقعی عملیات صحبت کنیم

13. Quantum mechanics is the study of the way atoms behave.
[ترجمه ترگمان]مکانیک کوانتومی مطالعه رفتار اتم ها است
[ترجمه گوگل]مکانیک کوانتومی مطالعه روش اتم ها است

14. The exact mechanics of how payment will be made will be decided later.
[ترجمه ترگمان]مکانیک دقیق چگونگی پرداخت آن بعدا تعیین خواهد شد
[ترجمه گوگل]مکانی دقیق نحوه پرداخت پس از آن تصمیم گیری خواهد شد

15. He knows a lot about the mechanics of running a school.
[ترجمه ترگمان]او چیزهای زیادی درباره مکانیک گرداندن یک مدرسه می داند
[ترجمه گوگل]او در مورد مکانیک اجرای مدرسه بسیار اطلاعاتی دارد

the mechanics of writing

فوت و فن نگارش


پیشنهاد کاربران

کارکردشناسی ، کارایی شناسی
ابزارشناسی ، دستگاه شناسی
ابزار/دستگاه کارکردشناسی
شناخت ابزار/دستگاه
شناخت کارکرد ابزار/دستگاه
شناخت کارایی ابزار/دستگاه
ابزارگری


سیستم کار، قابلیت، اصول، روند، طرح، روال، خاصیت

فرمول کار/ساخت

مکانیسم، روش کار، طرز کار، ساز و کار، فوت و فن

کارکرد

mechanics ( فیزیک )
واژه مصوب: مکانیک
تعریف: شاخه‏ای از علم فیزیک که به مطالعه و فرمول‏بندی قانون های کلی حرکت می‏پردازد


کلمات دیگر: