کلمه جو
صفحه اصلی

metamorphic


معنی : دگردیس
معانی دیگر : دگرریخت، وابسته به دگردیسی

انگلیسی به فارسی

دگردیس


دگرگونی، دگردیس


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to change of form, pertaining to metamorphism; exhibiting structural change in form (geology)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دگرگونه
[زمین شناسی] دگرگون، دگردیس

مترادف و متضاد

دگردیس (صفت)
metamorphic

جملات نمونه

1. metamorphic rocks
سنگ های دگردیسی

2. Mostly granite and metamorphic rock, it has been heated, stirred and compressed for millions and sometimes billions of years.
[ترجمه ترگمان]بیشتر سنگ های گرانیت و metamorphic، گرم شده و برای میلیونها و گاهی میلیاردها سال فشرده شده اند
[ترجمه گوگل]سنگهای گرانیتی و دگرگونی، برای میلیونها و گاهی میلیاردها سال، گرم، همگن و فشرده شده است

3. The identification of a metamorphic rock depends largely on recognition of foliation and other textures.
[ترجمه ترگمان]شناسایی سنگ metamorphic به میزان زیادی به شناسایی of و بافت های دیگر بستگی دارد
[ترجمه گوگل]شناسایی سنگ دگرگونی به میزان زیادی به شناخت ضخامت و بافت های دیگر بستگی دارد

4. Sandstone, a sedimentary rock and quartzite, a metamorphic rock, both contain a high proportion of quartz.
[ترجمه ترگمان]Sandstone، سنگ رسوبی و quartzite، یک سنگ metamorphic، هر دو دارای مقادیر زیادی از کوارتز هستند
[ترجمه گوگل]ماسه سنگ، سنگ رسوبی و کوارتزیت، یک سنگ دگرگونی، هر دو دارای نسبت زیادی از کوارتز هستند

5. Smaller-scale inset maps will provide information on metamorphic grade of orogenic terrains and the structure of Phanerozoic sedimentary basins.
[ترجمه ترگمان]نقشه inset با مقیاس کوچک تر اطلاعات مربوط به grade metamorphic terrains و ساختار حوضه های رسوبی phanerozoic را فراهم خواهد کرد
[ترجمه گوگل]نقشه های مورب در مقیاس کوچک، اطلاعاتی در مورد درجه دگرگونی حوضه های ارگانیک و ساختار حوضه های رسوبی فانروزوئیک ارائه می دهند

6. Thermodynamic activity - traces acted as the regional metamorphic facies and its belts.
[ترجمه ترگمان]فعالیت ترمودینامیکی به عنوان نمودار رخساره های منطقه ای و belts عمل کرد
[ترجمه گوگل]فعالیت ترمودینامیکی - ردیابی به عنوان رخساره های دگرگون منطقه ای و کمربندهای آن عمل می کند

7. The metamorphic facies gradually change from low amphibolite—high green-schist facies of the basement to low green-schist of the cover.
[ترجمه ترگمان]رخساره های metamorphic به تدریج از نمودار رخساره های سبز بالا (schist)که در زیرزمین به پایین schist، تغییر می کند
[ترجمه گوگل]رخساره های متامورف به تدریج از رخساره های کم آبی فرسای سبز زیرزمین تا کمر سبز شیست پوشش پدید می آیند

8. The deformational metamorphic evolution of the three types of the ductile shear zones reflects the main reworking during the uplift processes of the deep crustal high grade metamorphic complex.
[ترجمه ترگمان]تکامل metamorphic deformational سه نوع از دو نوع برش چکش خواری، بازسازی اصلی در طول فرایندهای بربلندی در کمپلکس grade crustal بالا را منعکس می کند
[ترجمه گوگل]تحول دگرگون کننده دگرشکلی سه نوع از مناطق برش مجلل بازتاب اصلی بازسازی در طول فرایندهای بالا بردن پیچیده متامورف با درجه بالا پوسته عمیق است

9. Potassium-rich brines resources can be classified into sedimentary metamorphic type and lixiviation sylvine. These two kinds are also new ways of looking for sylvine in Sichuan.
[ترجمه ترگمان]منابع brines غنی با پتاسیم می توانند به نوع metamorphic و lixiviation sylvine طبقه بندی شوند این دو نوع نیز راه های جدیدی برای جستجوی for در سیچوان هستند
[ترجمه گوگل]منابع نمکی غنی از پتاسیم را می توان به نوع دگرگونی رسوبی و سیلوین لیک زدایی تقسیم کرد این دو نوع همچنین روشهای جدید جستجوی Sylvine در سیچوان هستند

10. Shaanxi is one of the provinces where soft metamorphic rock has distributed widely.
[ترجمه ترگمان]Shaanxi یکی از استان هایی است که در آن سنگ soft به صورت گسترده توزیع شده است
[ترجمه گوگل]شانشی یکی از استان هایی است که سنگ دگرگونی نرم به طور گسترده ای توزیع شده است

11. It is genetically a metamorphic deposit controlled by shear zone.
[ترجمه ترگمان]به طور ژنتیکی یک deposit metamorphic کنترل شده با ناحیه برشی است
[ترجمه گوگل]این ژنتیکی یک سپر دگرگونی کنترل شده توسط منطقه برشی است

12. With the metamorphic grade of the graphite deposit increasing, the atomic ratio of H/C of natural graphite and the content of Rh decrease gradually and the T_(max) and R_(oil) (%) increase gradually.
[ترجمه ترگمان]با افزایش عیار metamorphic گرافیت، نسبت اتمی H \/ C گرافیت طبیعی و مقدار of به تدریج و مقدار T (ماکزیمم)و R _ (%)به تدریج افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]با افزایش درجه دگرگونی سپرده گرافیت، نسبت اتمی H / C گرافیت طبیعی و محتوای Rh به تدریج کاهش می یابد و T_ (max) و R_ (روغن) (٪) به تدریج افزایش می یابد

13. Marble is a metamorphic rock that takes a high polish.
[ترجمه ترگمان]سنگ مرمر یک سنگ metamorphic است که برق بالایی دارد
[ترجمه گوگل]سنگ مرمر یک سنگ دگرگونی است که دارای لهستانی بالایی است

14. A green, gray, or red metamorphic rock, similar to slate but often having a wavy surface and a distinctive micaceous luster.
[ترجمه ترگمان]یک سنگ green سبز، خاکستری یا سرخ، شبیه لوح، اما اغلب دارای یک سطح موجدار و یک درخشندگی خاص متمایز است
[ترجمه گوگل]سنگهای دگرگون سبز، خاکستری یا قرمز، شبیه به تخته سنگ است، اما اغلب دارای یک سطح موجی و یک بلوز ماتیک متمایز است

metamorphic rocks

سنگ‌های دگردیسی


پیشنهاد کاربران

دگرگونی


کلمات دیگر: