کلمه جو
صفحه اصلی

oil painting


نقاشی رنگ و روغن، نقاشی بارنگ، روغنی

انگلیسی به فارسی

نقاشی بارنگ، روغنی


رنگ روغن، نقاشی با رنگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a painting executed in oil colors.
مشابه: oil

(2) تعریف: the art or technique of such painting.

• picture painted in oil colors
an oil painting is a painting that has been painted using oil paint.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] نقاشی رنگ روغنی

جملات نمونه

1. Oil painting is to be appreciated at a distance.
[ترجمه ترگمان]نقاشی روغن در فاصله ای دور مورد تقدیر قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]نقاشی روغن باید در فاصله ای قدردانی شود

2. This oil painting is very valuable.
[ترجمه ترگمان]این نقاشی روغن بسیار با ارزش است
[ترجمه گوگل]این نقاشی روغن بسیار ارزشمند است

3. The centre of attraction was Pierre Auguste Renoir's oil painting.
[ترجمه ترگمان]مرکز جذب، نقاشی رنگ روغن پیر Auguste رنوار بود
[ترجمه گوگل]مرکز جذاب نقاشی نقاشی نقاشی نقاشی نقاشی Pierre Auguste Renoir است

4. She's no oil painting but she's got a lovely personality.
[ترجمه ترگمان]نقاشی روغن نیست، اما شخصیت دوست داشتنی دارد
[ترجمه گوگل]او هیچ نقشی در نقاشی ندارد اما شخصیت دوست داشتنی دارد

5. He often romanced over the oil painting of Mona Lisa.
[ترجمه ترگمان]اون اغلب روی نقاشی نقاشی مونا لیزا رو عاشقانه می کرد
[ترجمه گوگل]او اغلب در مورد نقاشی روغن مونا لیزا سخن می گفت

6. This gold frame sets off your oil painting very well.
[ترجمه ترگمان]این قاب طلایی نقاشی رنگ روغن شما را بسیار خوب می کند
[ترجمه گوگل]این قاب طلایی از نقاشی های روغن شما بسیار خوب است

7. Do you like oil painting or water color?
[ترجمه ترگمان]آیا رنگ و رنگ روغن را دوست دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا نقاشی روغن یا رنگ آب را دوست دارید؟

8. Oil painting does not come within the scope of a course of this kind.
[ترجمه ترگمان]نقاشی روغن در محدوده این نوع قرار نمی گیرد
[ترجمه گوگل]نقاشی رنگ روغن در محدوده یک دوره از این نوع نیست

9. Do you like oil painting or water colour?
[ترجمه ترگمان]آیا رنگ و رنگ روغن را دوست دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا نقاشی روغن یا رنگ آب را دوست دارید؟

10. Smith painted an oil painting on the canvas.
[ترجمه ترگمان]سمیث نقاشی رنگ روغن بر روی بوم نقاشی کرد
[ترجمه گوگل]اسمیت نقاشی روغن روی بوم را نقاشی کرد

11. This oil painting is true to nature.
[ترجمه ترگمان]این نقاشی روغن در طبیعت صادق است
[ترجمه گوگل]این نقاشی روغن به طبیعت درست است

12. Above the bookcase hung an oil painting of a tall ship on the high seas.
[ترجمه ترگمان]بالای قفسه کتاب نقاشی یک کشتی بلند از یک کشتی بلند بلند در دریاهای بزرگ آویزان بود
[ترجمه گوگل]بالای جعبه کتاب یک نقاشی روغن یک کشتی بلند در دریاهای آزاد را خاموش کرد

13. However, there are times when oil painting is impractical.
[ترجمه ترگمان]با این حال مواقعی وجود دارد که نقاشی روغن غیرعملی است
[ترجمه گوگل]با این حال، زمانی وجود دارد که نقاشی نفت غیر عملی باشد

14. When everything looks like a magical oil painting, you know you are in Autumn! Mehmet Murat ildan
[ترجمه ترگمان]وقتی همه چیز به شکل یک نقاشی جادویی جادویی به نظر می رسد، می دانی که در آتم هستی! مو را مو ildan را به صدا درآورد
[ترجمه گوگل]وقتی همه چیز به نظر یک نقاشی رنگ روغن جادویی است، می دانید که شما در پاییز هستید! Mehmet Murat ildan

15. But what held his attention was a large oil painting propped on a chair and fronting the door.
[ترجمه ترگمان]اما چیزی که توجهش را جلب کرد یک نقاشی بزرگ نفتی بود که روی یک صندلی و کنار در قرار داشت
[ترجمه گوگل]اما آنچه که توجه او را جلب کرد، نقاشی بزرگ نفتی بود که بر روی یک صندلی نصب شده بود و به طرف درب حرکت می کرد


کلمات دیگر: