کلمه جو
صفحه اصلی

nosing


لبه ی پله (که معمولا قدری از بقیه ی آن جلو آمده تر است)، تسمه یا نواره ی فلزی یا پلاستیکی (که با آن لبه ی پله را می پوشانند تا از لغزش جلوگیری شود)

انگلیسی به فارسی

لبهی پله (که به‌طور معمول قدری از بقیهی آن جلو آمده تر است)


تسمه یا نوارهی فلزی یا پلاستیکی (که با آن لبهی پله را میپوشانند تا از لغزش جلوگیری شود)


هر پیش آمدگی مانند لبهی پله


غرق شدن، بو کشیدن، بینی مالیدن به


انگلیسی به انگلیسی

• lip of a step, projection on the edge of a step

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] لب پله

جملات نمونه

1. i asked her to stop nosing into my affairs
از او خواستم که کاری به کار (امور) من نداشته باشد.

2. Ben drove past them, nosing his car into the garage.
[ترجمه ترگمان]بن از کنارشان گذشت و ماشینش را به گاراژ برد
[ترجمه گوگل]بن فرار کرد و ماشین را به گاراژ انداخت

3. What were you doing nosing around in my office?
[ترجمه ترگمان]تو دفتر من چی کار می کردی؟
[ترجمه گوگل]در دفتر من چکار کردی؟

4. You'd better stop him nosing about.
[ترجمه ترگمان]بهتر است همین کار را بکنی
[ترجمه گوگل]بهتر است او را متزلزل کنید

5. The police came in and started nosing into drawers and looking through papers.
[ترجمه ترگمان]پلیس وارد شد و شروع به فضولی کردن به داخل کشوها کرد و کاغذها را جستجو کرد
[ترجمه گوگل]پلیس وارد شد و شروع به پریدن کرد و از طریق مقالات نگاه کرد

6. What was he nosing about for?
[ترجمه ترگمان]واسه چی داشت فضولی می کرد؟
[ترجمه گوگل]برای او چکار کرد؟

7. We found a man nosing around in our backyard.
[ترجمه ترگمان]یه مردی پیدا کردیم که تو حیاط پشتی ما فضولی می کرد
[ترجمه گوگل]ما یک مرد را در اطاق پشت درهایمان یافتیم

8. Several reporters have been nosing around on the subject.
[ترجمه ترگمان]چندین گزارشگر در این باره فضولی کرده اند
[ترجمه گوگل]تعدادی از خبرنگاران در مورد موضوع بحث کرده اند

9. Now the Autocrat was nosing down the kerb.
[ترجمه ترگمان]حالا the روی جدول داشت فضولی می کرد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر Autocrat پایین انداختن کمربند

10. She never shuts up. - Always nosing into your business.
[ترجمه ترگمان] اون هیچوقت ساکت نمیشه همیشه تو کار خودت فضولی می کنی
[ترجمه گوگل]او هرگز خاموش نمی شود - همیشه به کسب و کارتان پی می برید

11. A ship was nosing its way through the small fishing boats in the harbour.
[ترجمه ترگمان]یک کشتی داشت از میان قایق های کوچک ماهیگیری در بندرگاه می گذشت
[ترجمه گوگل]یک کشتی از طریق قایق های ماهیگیری کوچک در بندر عبور کرد

12. A few latecomers are nosing gloomily around in case the professionals have left anything worth having.
[ترجمه ترگمان]چند نفر از کسانی که تازه متولد شده بودند با ناراحتی به این طرف و آن طرف سرازیر می شدند
[ترجمه گوگل]چند تا از دغدغه هایی که در مورد حرفه ای ها چیزی را که باید ارزشش را داشته باشند، از هم گسیخته اند

13. He was always nosing out bargains.
[ترجمه ترگمان]همیشه بدنبال خرید و خرید و فروش بود
[ترجمه گوگل]او همیشه معامله کرد

14. Visitors were nosing through racks of dog-eared best sellers, schmoozing near the circulation desk and peering into banks of computers on long tables in the lobby.
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگان از میان قفسه های پر سر سگ - گوش، نزدیک میز گردش، فضولی می کردند و در میزه ای طویل در لابی به بانک کامپیوترها خیره شده بودند
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان از طریق قفسه هایی از بهترین فروشندگان سگ گوشه نشسته بودند، در نزدیکی میز گردشگری مشغول تماشای تلویزیون بودند و در بانک های کامپیوتر در لابی ایستاده بودند

پیشنهاد کاربران

《 لبه ی پله 》
همه ی پله ها که ما میریم روی آن و پا می گذاریم
پایین پله از پله ی بالای آن که بیشتر جلوتر آمده رو به انگلیسی nosing می گویند که همان لبه ی یا جلوی پله ها رو می گوییم


کلمات دیگر: