(به ویژه در تنیس) آخرین امتیاز برای بردن مسابقه، اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point
(به ویژه در تنیس) آخرین امتیاز برای بردن مسابقه، اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
انگلیسی به فارسی
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the final point that must be scored to win a match, esp. in tennis.
• final point required to win a match (sports); scoring unit in the game of bridge
a match point is a situation in a game of tennis when the player who is in the lead can win the match if they win the next point.
a match point is a situation in a game of tennis when the player who is in the lead can win the match if they win the next point.
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] نقطه نظیر
جملات نمونه
1. Chang made it to match point on Lendl's serve.
[ترجمه Gili] چانگ تونست با حداکثر امتیاز برد به سرویس لندی برسد.
[ترجمه ترگمان]چانگ این مسابقه را با امتیاز Lendl به پایان رساند[ترجمه گوگل]چانگ آن را برای مطابقت با خدمت لندل ساخته است
2. He needed seven match points before beating his opponent.
[ترجمه ترگمان]او قبل از شکست دادن حریف به هفت امتیاز مسابقه نیاز داشت
[ترجمه گوگل]پیش از ضرب و شتم حریف خود، او به هفت امتیاز نیاز داشت
[ترجمه گوگل]پیش از ضرب و شتم حریف خود، او به هفت امتیاز نیاز داشت
3. Q . On the match point, what was your feeling? Were you relieved you avoided a trap?
[ترجمه ترگمان]سوال در مرحله مسابقه، احساس شما چه بود؟ آیا از این دام خودداری کردی؟
[ترجمه گوگل]Q در مورد مسابقه، احساس شما چیست؟ آیا شما از شما فرار کردی؟
[ترجمه گوگل]Q در مورد مسابقه، احساس شما چیست؟ آیا شما از شما فرار کردی؟
4. He needed just one match point to wrap the victory up.
[ترجمه ترگمان]او فقط به یک نقطه تطبیق نیاز داشت تا پیروزی را به پایان برساند
[ترجمه گوگل]او فقط یک نقطه مسابقه را برای تکمیل پیروزی نیاز داشت
[ترجمه گوگل]او فقط یک نقطه مسابقه را برای تکمیل پیروزی نیاز داشت
5. The match point decides the outcome of the round or game.
[ترجمه ترگمان]نقطه تطبیق نتیجه بازی یا بازی را مشخص می کند
[ترجمه گوگل]نقطه مسابقه نتیجه دور یا بازی را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]نقطه مسابقه نتیجه دور یا بازی را تعیین می کند
6. Can research results into productivity, Match Point is not the laboratory, and in the streets.
[ترجمه ترگمان]می توان نتایج تحقیقات را به بهره وری رساند، نقطه انطباق، آزمایشگاه نیست، و در خیابان ها
[ترجمه گوگل]می تواند نتایج تحقیق را به بهره وری، Match Point آزمایشگاه و در خیابان ها نیست
[ترجمه گوگل]می تواند نتایج تحقیق را به بهره وری، Match Point آزمایشگاه و در خیابان ها نیست
7. At match point, she served a double fault.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، اون یه اشتباه دو برابر کرد
[ترجمه گوگل]در نقطه مسابقه، او یک خطای دوگانه داشت
[ترجمه گوگل]در نقطه مسابقه، او یک خطای دوگانه داشت
8. When Roddick mishit a forehand on match point, it capped the longest fifth set, in games, in Grand Slam singles final history.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Roddick یک forehand را در نقطه مسابقه انتخاب کرد، رکورد طولانی ترین مجموعه بازی ها را در بازی های گراند اسلم ۲۰۰۹ به دست آورد
[ترجمه گوگل]هنگامی که رودیکی در یک نقطه ی مسابقه یک گلوله قرار می داد، طولانی ترین مجموعه ی پنجم بازی ها را در تاریخ نهایی انفرادی یک گراند اسلم پوشید
[ترجمه گوگل]هنگامی که رودیکی در یک نقطه ی مسابقه یک گلوله قرار می داد، طولانی ترین مجموعه ی پنجم بازی ها را در تاریخ نهایی انفرادی یک گراند اسلم پوشید
9. Match point : A point that, if won, wins the match.
[ترجمه ترگمان]نقطه پایانی: نقطه ای که اگر برنده شود، برنده مسابقه می شود
[ترجمه گوگل]نقطه مسابقه: نقطه ای که اگر برنده باشد، مسابقه را برنده می کند
[ترجمه گوگل]نقطه مسابقه: نقطه ای که اگر برنده باشد، مسابقه را برنده می کند
10. Agassi saw his chance and, with another lightning forehand, reached match point.
[ترجمه ترگمان]Agassi شانس او را دید و با شاخ و برگ دیگر به نقطه دیگری رسید
[ترجمه گوگل]Agassi شانس خود را دید و، با یک رعد و برق دیگر، به نقطه مسابقه رسید
[ترجمه گوگل]Agassi شانس خود را دید و، با یک رعد و برق دیگر، به نقطه مسابقه رسید
11. After falling behind 14- the United States staved off four match points before finally conceding the issue.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه در ۱۴ سالگی سقوط کرد، ایالات متحده قبل از اینکه بالاخره این مساله را واگذار کند، چهار امتیاز مسابقه را لغو کرد
[ترجمه گوگل]پس از سقوط 14- ایالات متحده تا قبل از پایان دادن به مسئله، چهار امتیاز بازی را تحمل کرد
[ترجمه گوگل]پس از سقوط 14- ایالات متحده تا قبل از پایان دادن به مسئله، چهار امتیاز بازی را تحمل کرد
12. The best he could do was to save a match point and take the third game.
[ترجمه ترگمان]بهترین کاری که می توانست انجام دهد این بود که امتیاز مسابقه را حفظ کند و بازی سوم را انجام دهد
[ترجمه گوگل]بهترین کاری که او می توانست انجام دهد این بود که یک نقطه مسابقه را ذخیره کند و بازی سوم را بگیرد
[ترجمه گوگل]بهترین کاری که او می توانست انجام دهد این بود که یک نقطه مسابقه را ذخیره کند و بازی سوم را بگیرد
13. Muster angrily smashed his racket on the court after double-faulting on match point and could be fined.
[ترجمه ترگمان]و با عصبانیت در دادگاه سر و صدا کردند و بعد از اینکه دو نفر با هم گلاویز شدند و توانستند جریمه شوند آن ها را جریمه کردند
[ترجمه گوگل]او پس از دوبار خطا در نقطه مسابقه خشمگین راکت خود را در دادگاه شکست داد و ممکن است جریمه شود
[ترجمه گوگل]او پس از دوبار خطا در نقطه مسابقه خشمگین راکت خود را در دادگاه شکست داد و ممکن است جریمه شود
14. In high - end property buyers and sellers gradually find an acceptable " price match point. "
[ترجمه ترگمان]خریداران و فروشندگان در نهایت به تدریج یک \"نقطه تطبیق قیمت\" قابل قبولی پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]در بازارهای بلندمدت خریداران و فروشندگان به تدریج قیمت مناسب را برای قیمت مناسب پیدا می کنند '
[ترجمه گوگل]در بازارهای بلندمدت خریداران و فروشندگان به تدریج قیمت مناسب را برای قیمت مناسب پیدا می کنند '
15. Higgins will expand the score to 4 - won match point.
[ترجمه ترگمان]هیگینز این امتیاز را به امتیاز ۴ - ۴ افزایش خواهد داد
[ترجمه گوگل]هیگواینز نمره را به 4 امتیاز برساند
[ترجمه گوگل]هیگواینز نمره را به 4 امتیاز برساند
کلمات دیگر: