کلمه جو
صفحه اصلی

christendom


معنی : مسیحیت، عالم مسیحیت، جامعه مسیحیت
معانی دیگر : مسیحیان، ترسایان

انگلیسی به فارسی

مسیحیت، عالم مسیحیت، جامعه مسیحیت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the parts of the world where Christianity is the most common religion.

(2) تعریف: Christians collectively.

• christian world
christendom is all the christian people and countries in the world; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

مسیحیت (اسم)
christendom, christianity

عالم مسیحیت (اسم)
christendom

جامعه مسیحیت (اسم)
christendom

جملات نمونه

1. All Christendom makes merry at Christmas.
[ترجمه ترگمان]همه عالم مسیحیت در کریسمس خوشحال می شوند
[ترجمه گوگل]تمام کریسمس در کریسمس جشن می گیرند

2. All Christendom responded to the call.
[ترجمه ترگمان]همه عالم مسیحیت به این دعوت پاسخ دادند
[ترجمه گوگل]تمام کریستینموم به تماس پاسخ داد

3. It is not only Catholic Christendom which has been guilty of seeking to domesticate the Holy Spirit in this way.
[ترجمه ترگمان]تنها عالم مسیحیت کاتولیک نیست که به دنبال to روح القدس در این راه است
[ترجمه گوگل]این نه تنها کاتولیک کریستن مون است که مجبور شده است در این راه مجبور به تحریک روح القدس شود

4. The issue was mastery of western Christendom, over which Charlemagne had been crowned emperor on Christmas Day 800.
[ترجمه ترگمان]این موضوع بر قلمرو مسیحیت غربی تسلط داشت که بر فراز آن شارلمانی در روز کریسمس میلادی امپراتور روم بود
[ترجمه گوگل]این مسئله، تسلط کریستن مادری غرب بود که شارلمانی آن را در روز کریسمس 800 به امپراتور معرفی کرد

5. They had a zeal for seeing Christendom expand.
[ترجمه ترگمان]آن ها شور و شوق برای دیدن عالم مسیحیت داشتند
[ترجمه گوگل]آنها دغدغه ای برای دیدن کریستیومنت داشتند

6. Was I not perhaps the greatest fool in Christendom?
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن بود که من بزرگ ترین احمق عالم مسیحیت نباشم؟
[ترجمه گوگل]شاید من بزرگترین احمق در مسیحیت بودم؟

7. In western as in eastern Christendom coronation was a religious rite which began with the anointment of the ruler with holy oil.
[ترجمه ترگمان]در غرب مسیحیت، تاجگذاری یک مراسم مذهبی بود که با the فرمان روا با روغن مقدس آغاز شد
[ترجمه گوگل]در غربی، همانطور که در قرن شانزدهم شرقی، مراسم مذهبی بود که با مقدس حاکم با روغن مقدس آغاز شد

8. In the name of Christendom, kings and their knights rode off to crusades with papal blessing, as David and the hosts of Yahweh redivivus, cleansing the Holy Land of infidels.
[ترجمه ترگمان]در نام قلمرو مسیحیت، پادشاهان و شهسواران آن ها با دعای پاپ به جنگ های صلیبی رفتند، همچون داوید و لشکریان of redivivus، سرزمین مقدس کفار را تطهیر می کردند
[ترجمه گوگل]به نام صلیب سرخ، پادشاهان و شوالیه های آنها با نعمت های پاپ، مانند داوود و میزبانان یحیی سرودیووس، پاکسازی سرزمین مقدس کافران را انجام دادند

9. I think I am the happiest man in Christendom.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم خوشبخت ترین مرد عالم مسیحیت هستم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم من شادترین مرد در کریستین است

10. A third factor about the renewal of western Christendom was a reviving of religious earnestness.
[ترجمه ترگمان]عامل سوم در مورد تجدید حیات مسیحیت غربی، احیای جدیت مذهبی بود
[ترجمه گوگل]عامل سوم در مورد تجدید کریستموند غربی، احیای اعتقادات مذهبی بود

11. Christendom it was almost impossible not to believe in a transcendent power that determined human destiny.
[ترجمه ترگمان]دنیای مسیحیت تقریبا غیرممکن بود که به قدرتی متعالی که سرنوشت بشر را تعیین می کند ایمان داشته باشد
[ترجمه گوگل]کریستالمنت تقریبا غیرممکن بود که به یک قدرت متعالی که سرنوشت انسان را تعیین می کرد اعتقاد نداشت

12. During festival, in every country, Christendom all holds ceremonious souvenir ceremony.
[ترجمه ترگمان]در طول این جشنواره، در هر کشوری، مسیحیت همه مراسم یادبود را برگزار می کند
[ترجمه گوگل]در طول جشنواره، در هر کشوری، کلیسای پادشاه همه مراسم سوغات مراسم را برگزار می کند

13. Rome was the greatest city in all Christendom.
[ترجمه ترگمان]رم بزرگ ترین شهر جهان مسیحیت بود
[ترجمه گوگل]رم بزرگترین شهر در تمام مسیحیان بود

14. Its initial presentation indirectly reflected the growing polarities within Christendom.
[ترجمه ترگمان]ارایه اولیه آن به طور غیر مستقیم بازتاب polarities در دنیای مسیحیت بود
[ترجمه گوگل]ارائه اولیه آن به طور غیر مستقیم نشان دهنده قطعیت های در حال رشد در میان کریسمنت است

15. His presence and influence there made him a figure in world Christendom.
[ترجمه ترگمان]حضورش و نفوذ او، او را در دنیای مسیحیت جهانی به وجود آورد
[ترجمه گوگل]حضور و نفوذ او در آن، او را به عنوان یک شخصیت در کلیسای جهان تبدیل کرد

Christendom has never been a unified political power.

دنیای مسیحیت هرگز یک نیروی واحد سیاسی نبوده است.



کلمات دیگر: