کلمه جو
صفحه اصلی

alphabetical


معنی : الفبایی
معانی دیگر : وابسته به الفبا، به ترتیب حروف الفبا، حروفی، واتی (alphabetic هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

الفبایی


حروف الفبا، الفبایی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: alphabetically (adv.)
(1) تعریف: pertaining to or arranged according to the standard order of an alphabet.

- The words are listed in alphabetical order.
[ترجمه Ahmad] مجموع بالاترین حجم یا پایین ترین برابر صفر . . . عرضه وتقاضا صفر
[ترجمه ترگمان] کلمات به ترتیب الفبایی ذکر می شوند
[ترجمه گوگل] کلمات به ترتیب حروف الفبا لیست شده اند
- The titles are alphabetical.
[ترجمه ترگمان] این عناوین به ترتیب الفبایی است
[ترجمه گوگل] عناوین بر اساس حروف الفبا هستند

(2) تعریف: of or pertaining to an alphabet.

- English has an alphabetical writing system.
[ترجمه ترگمان] انگلیسی یک سیستم نوشتاری الفبایی دارد
[ترجمه گوگل] انگلیسی دارای یک سیستم نوشتن حروف الفبا است

• according to the order of the letters of the alphabet
alphabetical means arranged according to the normal order of the letters in the alphabet.

مترادف و متضاد

الفبایی (صفت)
alphabetic, alphabetical

in ascending order of a writing system


Synonyms: A to Z, consecutive, graded, indexed, logical, ordered, progressive


Antonyms: unalphabetical


جملات نمونه

1. the names are listed in alphabetical order
اسامی به ترتیب حروف الفبا ذکر شده است.

2. The files are arranged in alphabetical order .
[ترجمه ترگمان]پرونده ها به ترتیب الفبایی تنظیم می شوند
[ترجمه گوگل]فایل ها مرتب به ترتیب حروف الفبا مرتب می شوند

3. Their herbs and spices are arranged in alphabetical order.
[ترجمه ترگمان]گیاهان و ادویه آن ها به ترتیب الفبایی تنظیم می شوند
[ترجمه گوگل]گیاهان و ادویه های آنها مرتب به ترتیب حروف الفبا مرتب شده اند

4. The names are published in alphabetical order.
[ترجمه ترگمان]اسامی به ترتیب الفبایی چاپ می شوند
[ترجمه گوگل]اسامی به ترتیب حروف الفبا منتشر می شوند

5. The names are listed in alphabetical order .
[ترجمه ترگمان]اسامی به ترتیب الفبایی ذکر شده اند
[ترجمه گوگل]نام ها به ترتیب حروف الفبا لیست شده اند

6. The names on the list are in alphabetical order .
[ترجمه ترگمان]نام فهرست به ترتیب الفبایی است
[ترجمه گوگل]اسامی لیست ها به ترتیب حروف الفبا هستند

7. The computer sorts the words into alphabetical order.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر کلمات را به ترتیب الفبایی دسته بندی می کند
[ترجمه گوگل]کامپیوتر کلمات را به ترتیب حروف الفبا مرتب می کند

8. The names are arranged in alphabetical order.
[ترجمه ترگمان]اسامی به ترتیب الفبایی تنظیم می شوند
[ترجمه گوگل]نام ها در ترتیب حروف الفبا مرتب شده اند

9. Put the files in alphabetical/chronological order.
[ترجمه ترگمان]پرونده ها را به ترتیب الفبایی یا زمانی قرار دهید
[ترجمه گوگل]فایل ها را به ترتیب حروف الفبا / chronological قرار دهید

10. The files are arranged in alphabetical order, so B1 comes before C
[ترجمه ترگمان]پرونده ها به ترتیب الفبایی تنظیم می شوند، به طوری که B۱ پیش از C می آید
[ترجمه گوگل]فایل ها مرتب به ترتیب حروف الفبا مرتب شده اند، بنابراین B1 قبل از C آمده است

11. His books are neatly arranged in alphabetical order.
[ترجمه ترگمان]کتاب هایش مرتب به ترتیب الفبایی مرتب شده اند
[ترجمه گوگل]کتاب های او مرتب به ترتیب حروف الفبا مرتب شده اند

12. Put these words in alphabetical order.
[ترجمه ترگمان] این کلمات رو به ترتیب حروف الفبا بنویس
[ترجمه گوگل]این کلمات را به ترتیب حروف الفبا قرار دهید

13. You must arrange these books in alphabetical order.
[ترجمه ترگمان]شما باید این کتاب ها را به ترتیب حروف الفبا مرتب کنید
[ترجمه گوگل]شما باید این کتاب ها را به ترتیب حروف الفبا ترتیب دهید

14. My files are in alphabetical order .
[ترجمه ترگمان]پرونده های من به ترتیب الفبایی است
[ترجمه گوگل]فایل های من به ترتیب حروف الفبا هستند

15. In a dictionary the words are arranged in alphabetical order.
[ترجمه ترگمان]در فرهنگ لغت، کلمات به ترتیب الفبایی تنظیم می شوند
[ترجمه گوگل]در یک فرهنگ لغت، کلمات در ترتیب حروف الفبا مرتب شده اند

The names are listed in alphabetical order.

اسامی به ترتیب حروف الفبا ذکر شده است.



کلمات دیگر: