کلمه جو
صفحه اصلی

bimanual


معنی : دودستی، با دو دست انجام یافته
معانی دیگر : چیز یا کاری که به کار بردن هر دو دست را ایجاب کند

انگلیسی به فارسی

دودستی، با دو دست انجام‌یافته


دو طرفه، دودستی، با دو دست انجام یافته


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: bimanually (adv.)
• : تعریف: using, or requiring the use of, both hands.

• two-handed

مترادف و متضاد

دودستی (صفت)
bimanual

با دو دست انجام یافته (صفت)
bimanual

جملات نمونه

1. When adequate anesthesia is obtained, a bimanual pelvic examination is performed to assess uterine mobility and descent and to confirm that no unsuspected adnexal disease is found.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بی هوشی کافی بدست می آید، یک آزمایش لگن bimanual برای ارزیابی تحرک و نزول رحمی انجام می شود و تایید می کند که هیچ بیماری adnexal unsuspected پیدا نمی شود
[ترجمه گوگل]وقتی که بیهوشی کافی بدست می آید، یک معاینه لگن دو طرفه انجام می شود تا ارزیابی تحرک و نسبی رحم و اطمینان حاصل شود که هیچ بیماری نامطلوب جانبی وجود ندارد

2. While performing the bimanual examination, levator ani muscle function can be evaluated by asking the patient to tighten her "vaginal muscles"and hold the contraction as long as possible.
[ترجمه ترگمان]در حالی که انجام آزمایش bimanual، عملکرد ماهیچه levator را می توان با درخواست از بیمار برای سفت کردن \"ماهیچه های واژینال\" و نگه داشتن انقباض تا جای ممکن ارزیابی کرد
[ترجمه گوگل]هنگام انجام معاینه دو طرفه، عملکرد عضلانی levator ani را می توان با درخواست بیمار به سفت کردن عضلات واژن و ارزیابی انقباضات تا زمانی که ممکن است بررسی شود

3. Task conceptualization means that bimanual interference is reduced when two hands' locus are conceptualized into a meaningful symbol.
[ترجمه ترگمان]مفهوم سازی تکلیف به این معنی است که تداخل bimanual زمانی کاهش می یابد که دو مکان هندسی دست به یک نماد معنی دار در نظر گرفته شوند
[ترجمه گوگل]مفهوم سازی وظیفه به این معنی است که تداخل دو طرفه کاهش می یابد زمانی که دو لوکوس دست به یک نماد معنی دار تعبیر می شود

4. Bimanual microincision phaco has been receiving a great deal of attention and is being compared with ultra-small-incision coaxial phaco and with conventional phaco.
[ترجمه ترگمان]Bimanual microincision phaco توجه زیادی را به خود جلب کرده و در مقایسه با coaxial coaxial - small and و with های مرسوم مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]Phaco microincision دو طرفه توجه زیادی را به خود جلب کرده است و با فاکو کواکسیال فوق العاده کوچک و با فاکو معمولی مقایسه می شود

5. On opening the pericardium half a liter Blood was evacuated and a Bimanual cardiac massage commenced.
[ترجمه ترگمان]در باز کردن نیم لیتر خون یک لیتر جا خالی و یک ماساژ قلبی شکسته شروع شده بود
[ترجمه گوگل]در باز کردن پریکارد نیم لیتری خون تخلیه شد و یک ماساژ قلب دو طرفه شروع شد

6. It was concluded that task conceptualization was an important cognitive strategy to overcome bimanual interference, and vision monitoring had no significant role on bimanual coordination.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری شد که مفهوم سازی وظیفه یک استراتژی شناختی مهم برای غلبه بر تداخل bimanual بود و پایش دید هیچ نقش مهمی در هماهنگی bimanual نداشت
[ترجمه گوگل]به این نتیجه رسیدیم که مفهوم سازی وظیفه یک استراتژی شناختی مهم برای غلبه بر مداخلات دوبعدی بود و نظارت بینایی هیچ نقش مهمی در هماهنگی دو جانبه ای نداشت

7. Conclusion: No special complications were found during or after the procedure of four-port bimanual vitrectomy illuminated by assistants.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: هیچ عوارض خاصی در طول یا پس از روال چهار - bimanual vitrectomy توسط دستیاران پیدا نشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: هیچ عارضه خاصی در طی یا بعد از عمل ویتراکتومی دو طرفه دو طرفه که توسط دستیاران روشن شده است یافت نشد

8. " Today, " he said, " microincisional cataract surgery is no longer synonymous with bimanual procedures. "
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" امروز، جراحی آب مروارید مترادف با رونده ای bimanual نیست \"
[ترجمه گوگل]او گفت، 'امروز،' جراحی آب مروارید موریزینالیستی دیگر به معنای روشهای دوجانبه نیست '

9. On opening the pericardium half of a liter Blood was evacuated and a Bimanual cardiac massage commenced.
[ترجمه ترگمان]در باز کردن وسط یک لیتر یک لیتر خون یک لیتر جا خالی و یک ماساژ قلبی شکسته شروع شده بود
[ترجمه گوگل]در هنگام باز شدن پریکارد، نیمی از خون لیتر تخلیه شد و یک ماساژ قلب دو طرفه شروع شد

10. This paper does research on an infrared multi-touch technology, gives the recognition and description of touch-based bimanual action, and sets up the touch-based two-handed interaction model.
[ترجمه ترگمان]این مقاله تحقیقی بر روی یک تکنولوژی چند لمسی مادون قرمز انجام می دهد، به رسمیت شناختن و توصیف عمل bimanual مبتنی بر تماس را می دهد، و مدل تعامل دو دست مبتنی بر تماس را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله تحقیقاتی را در زمینه فناوری چند لمسی مادون قرمز انجام می دهد، به تشخیص و توضیح عمل دو طرفه مبتنی بر لمس می پردازد و مدل تعامل دو طرفه مبتنی بر لمس را ایجاد می کند

11. Objective To evaluate the clinical results of cataract removal through micro incision bimanual phcoemulsification and implantation of the thinOptX intraocular lens (IOL).
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی نتایج بالینی حذف آب مروارید از طریق برش میکرو bimanual و کاشت of thinOptX thinOptX (IOL)
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی نتایج بالینی حذف آب مروارید از طریق برداشتن دو طرفه مایکرواید و لنز داخل چشمی (IOL) نازک OptX

12. Now that surgeons are investigating the possibility of performing the surgery with coaxial paco through a small incision, the bimanual procedure no longer may be needed, he noted.
[ترجمه ترگمان]وی خاطرنشان کرد که اکنون که جراحان در حال تحقیق درباره امکان انجام جراحی با coaxial coaxial از طریق برش کوچک هستند، روش bimanual دیگر مورد نیاز نیست
[ترجمه گوگل]او اشاره کرد که اکنون جراحان امکان انجام عمل جراحی را با پیکو کواکسیال از طریق یک برش کوچک بررسی می کنند روش دو جانبه دیگر ممکن است مورد نیاز باشد

13. Evaluation for dyspareunia should include careful assessment of the genital tract and an attempt to reproduce symptoms during bimanual examination.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی برای dyspareunia باید شامل ارزیابی دقیق دستگاه تناسلی و تلاش برای تولید علایم در طی آزمایش bimanual باشد
[ترجمه گوگل]ارزیابی برای dyspareunia باید شامل ارزیابی دقیق دستگاه تناسلی و تلاش برای تکثیر علائم در معاینه دو طرفه باشد

A car must be driven bimanually.

اتومبیل را باید دو دستی راند.



کلمات دیگر: