کلمه جو
صفحه اصلی

churl


معنی : دهاتی، روستایی، ادم خشن و زمخت
معانی دیگر : کارگر مزرعه، کم ادب، دهاتی منش، لاده، خشن و گستاخ، آدم پست و خودخواه، بی تربیت

انگلیسی به فارسی

دهاتی، آدم خشن و زمخت، بی‌تربیت، روستایی


کلوچه، ادم خشن و زمخت، روستایی، دهاتی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a rude or vulgar person.
متضاد: gentleman
مشابه: boor, cad, clown

- A churl seated behind her on the bus was loudly berating his wife.
[ترجمه ترگمان] A پشت سر او نشسته بود و با صدای بلند زنش را سرزنش می کرد
[ترجمه گوگل] یک کرگدن پشت او در اتوبوس نشسته بود با صدای بلند همسرش را خفه کرد
- I'd rather not listen to that churl's filthy jokes.
[ترجمه ترگمان] ترجیح می دهم به این شوخی ها گوش ندهم
[ترجمه گوگل] من ترجیح می دهم به آن جوک های کثیف Churl گوش نکنم

(2) تعریف: a peasant or laborer.
متضاد: gentleman
مشابه: boor

(3) تعریف: a stingy person; miser.

• rude person; person from the country

مترادف و متضاد

دهاتی (اسم)
peasant, backwoodsman, villager, chuff, carl, clodhopper, boor, yokel, churl, hobnail, kern, villein

روستایی (اسم)
farmer, peasant, villager, clodhopper, boor, bucolic, commoner, cottager, yokel, churl, hobnail, georgic, kern, ruralist

ادم خشن و زمخت (اسم)
churl

rude and ill-bred, a boor; person overly concerned with saving money


Synonyms: beast, chuff, clodhopper, miser, mucker, niggard, oaf, peasant, provincial, rustic, tightwad, yokel


جملات نمونه

1. And, tender churl, makes t waste in niggarding.
[ترجمه ترگمان] و \"churl\"، \"churl\"، \"niggarding\" رو به هدر نمیده
[ترجمه گوگل]و، کرم مرطوب، باعث کمبود زباله ها می شود

2. Churl I'll drop the love - juice in your eyes. Hey !
[ترجمه ترگمان]من آب عشق را در چشمان تو می اندازم ! هی
[ترجمه گوگل]Churl من عشق را ترک می کنم - آب در چشمان شما هی

3. Churlish: like, or befitting a churl ; boorish or vulgar.
[ترجمه ترگمان]مثل، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه
[ترجمه گوگل]چرت زدن مانند، یا مناسب برای یک کرگدن؛ خفیف یا بدبینانه

4. The vile person shall be no more called liberal, nor the churl said to be bountiful.
[ترجمه ترگمان]آن شخص پست دیگر به اصطلاح liberal نخواهد بود، نه the گفت که خوب است
[ترجمه گوگل]شخص فریبنده نباید بیشتر به نام لیبرال نامیده شود و نه کورل گفت که به نفع اوست

5. The proposition that the fabliau is an appropriate mode for an argument between two churls is explicitly Chaucer's.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد که the یک حالت مناسب برای بحث بین دو churls است به صراحت Chaucer است
[ترجمه گوگل]قضیه که fabliau حالت مناسب برای استدلال بین دو churls است به صراحت Chaucer است

6. He must have had some ups and downs in life to make him such a churl.
[ترجمه ترگمان]او باید در زندگی از بالا و پایین زندگی کرده باشد تا او را به چنین churl تبدیل کند
[ترجمه گوگل]او تا به حال در زندگی خود تا به حال برخی از ups و downs و به او را به چنین churl

7. He must have had some upsdowns in life to make him such a churl .
[ترجمه ترگمان]باید در زندگی با چنین a زندگی کرده باشد
[ترجمه گوگل]او باید تا حدودی در زندگی خود تاخیر داشته باشد تا او را به چنین کلمهای تبدیل کند

8. The vile person shall be no more called liberal, nor churl said to be bountiful.
[ترجمه ترگمان]آن شخص پست دیگر به اصطلاح liberal نخواهد بود، نه churl گفت که خوب باشد
[ترجمه گوگل]شخص فریبنده نباید بیشتر لیبرال نامیده شود، و نه کورل می گوید که به نفع اوست


کلمات دیگر: