1. her stomach had stretch marks from childbearing
به خاطر زایمان،پوست شکمش جای ترک خوردگی داشت.
2. she is no longer a woman of childbearing age
او دیگر سن بچه دار شدن را پشت سر گذاشته است.
3. Some women defer childbearing in favour of a career.
[ترجمه ترگمان]برخی از زنان باردار شدن را به نفع یک شغل به تعویق می اندازند
[ترجمه گوگل]بعضی از زنان باروری را به نفع حرفه ای ترجیح می دهند
4. Many couples want to compress their childbearing into a short space of time in their married life.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زوج ها می خواهند childbearing خود را در مدت زمان کوتاهی در زندگی زناشوئی محدود کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از زوج ها می خواهند فرزندان خود را در فضای کوتاهی از زندگی خود متولد شوند
5. Childbearing is concentrated within the first decade of married life.
[ترجمه ترگمان]childbearing در اولین دهه زندگی زناشویی متمرکز شده است
[ترجمه گوگل]باروری در دهه اول زندگی متاهل متمرکز است
6. The survey is only concerned with women of childbearing age.
[ترجمه ترگمان]این نظرسنجی تنها مربوط به زنان در سن باروری است
[ترجمه گوگل]این نظرسنجی فقط مربوط به زنان باروری است
7. The outcome of childbearing by both teenagers and older women can be egregious.
[ترجمه ترگمان]نتیجه بارداری هر دو نوجوانان و زنان مسن تر می تواند فاحش باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه حاملگی توسط هر دو نوجوان و زنان مسن می تواند شدید باشد
8. The inverse relationship between living costs and childbearing is found throughout the developing world.
[ترجمه ترگمان]رابطه معکوس بین هزینه های زندگی و بارداری در سراسر جهان در حال توسعه یافت می شود
[ترجمه گوگل]رابطه معکوس بین هزینه های زندگی و باروری در سراسر جهان در حال توسعه یافت می شود
9. The rise in childbearing outside marriage is closely linked with cohabitation.
[ترجمه ترگمان]افزایش باروری در خارج از ازدواج رابطه نزدیکی با هم زیستی دارد
[ترجمه گوگل]افزایش زایمان بیرونی فرزند با نزدیک شدن به زندگی مشترک است
10. For most women, working and childbearing are alternatives, at least for a few years.
[ترجمه ترگمان]برای اغلب زنان، کار کردن و بارداری جایگزین، حداقل برای چند سال است
[ترجمه گوگل]برای اکثر زنان، کار و زایمان جایگزین است، حداقل برای چند سال
11. Owner-occupiers tend to delay childbearing because they face heavy housing costs at the beginning of their marriage.
[ترجمه ترگمان]اشغالگران که در ابتدای ازدواج با هزینه های سنگین مسکن مواجه می شوند، گرایش به تاخیر در بارداری دارند
[ترجمه گوگل]اشخاص مالک، تمایل دارند تا تولد فرزندشان را به تأخیر اندازند؛ زیرا در ابتدای ازدواج آنها هزینه های مسکن سنگین را متحمل می شوند
12. Cycles of growth and childbearing produce markedly different states of appearance in women.
[ترجمه ترگمان]چرخه های رشد و باروری حالت های مختلفی از ظاهر را در زنان تولید می کند
[ترجمه گوگل]چرخه رشد و تولد نوزادان به طور چشمگیری در زنان ظاهر می شود
13. Is it legitimate social policy to discourage childbearing?
[ترجمه ترگمان]آیا این سیاست اجتماعی مشروع برای جلوگیری از بارداری است؟
[ترجمه گوگل]آیا سیاست مشروع اجتماعی برای جلوگیری از تولد فرزند است؟
14. As with the stereotyping and stigmatizing of welfare recipients, views about teenage childbearing are frequently extraordinarily simplistic.
[ترجمه ترگمان]در مورد رفتار کلیشه ای و انگ زدن گیرنده های رفاهی، نظرات در مورد بارداری نوجوانان اغلب بسیار ساده انگارانه هستند
[ترجمه گوگل]همانطور که با کلیشه کردن و نادیده گرفتن گیرندگان رفاه، دیدگاه های مربوط به تولد نوجوانان غالبا فوق العاده ساده است