کلمه جو
صفحه اصلی

refugee camp

انگلیسی به انگلیسی

• temporary residential area for survivors of war or of a disaster of some sort

جملات نمونه

1. The author portrays life in a refugee camp very vividly.
[ترجمه ترگمان]نویسنده زندگی را در اردوگاه پناهندگان بسیار خوب توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این نویسنده بسیار زنده به تصویر کشیدن زندگی در اردوگاه پناهندگان

2. His early years in the refugee camp left a deep psychological scar.
[ترجمه ترگمان]اولین سال های او در اردوگاه پناهندگان یک جای زخم روانی عمیق گذاشت
[ترجمه گوگل]سالهای اولیه او در اردوگاه پناهندگان یک زخم روانشناختی عمیق را به وجود آورد

3. They reached the refugee camp after an arduous two-day trek across the mountains.
[ترجمه ترگمان]آن ها بعد از یک سفر دو روزه دشوار در کوهستان به اردوگاه پناهندگان رسیدند
[ترجمه گوگل]آنها پس از یک پیاده روی طولانی مدت دو روزه در کوهستان به اردوگاه پناهندگان رسیدند

4. The first truckloads of food arrived at the refugee camp today.
[ترجمه ترگمان]اولین کامیون پر از مواد غذایی امروز به اردوگاه پناهندگان رسید
[ترجمه گوگل]اولین کامیون مواد غذایی امروز به اردوگاه پناهندگان وارد شد

5. The refugee camp came under assault again last night.
[ترجمه ترگمان] کمپ refugee دیشب دوباره حمله شد
[ترجمه گوگل]اردوگاه پناهندگان شب گذشته مجددا مورد حمله قرار گرفت

6. They stayed in a refugee camp for awhile, then somehow made their way to the United States.
[ترجمه ترگمان]آن ها مدتی در یک اردوگاه پناهندگان ماندند، سپس به نوعی راه خود را به آمریکا باز کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای مدتهای طولانی در یک اردوگاه پناهندگی باقی مانده بودند، سپس به نوعی به ایالات متحده راه یافتند

7. Our neighborhood looked like a refugee camp, bursting its seams.
[ترجمه ترگمان]محله ما شبیه یک اردوی refugee بود و درزه ای آن را منفجر کرده بود
[ترجمه گوگل]محله ما مثل یک اردوگاه پناهندگی بود و درزهایش را شکست

8. Opposite the hotel was a refugee camp with children who were constantly trying to part unwary tourists from their money.
[ترجمه ترگمان]روبروی هتل، کمپ آوارگان با کودکانی بود که دائما در تلاش بودند تا توریست ها را از پول خود دور کنند
[ترجمه گوگل]در مقابل هتل یک اردوگاه پناهندگی با کودکان بود که دائما سعی می کردند توریست های ناخواسته را از پول خود جدا کنند

9. The refugee camp operates under the aegis of the UN.
[ترجمه ترگمان]اردوگاه پناهندگان تحت حمایت سازمان ملل فعالیت می کند
[ترجمه گوگل]اردوگاه پناهندگان تحت حمایت سازمان ملل متحد قرار دارد

10. He returned to the refugee camp where his family has lived since 194
[ترجمه ترگمان]او به اردوگاه پناهندگان بازگشت که خانواده اش از زمان ۱۹۴ در آنجا زندگی کرده اند
[ترجمه گوگل]او به اردوگاه پناهندگان بازگشت که در آن خانواده اش از سال 194 زندگی می کرده است

11. In the Gaza refugee camp of Rafah soldiers shot dead 11-year-old Mohammad Jarbou.
[ترجمه ترگمان]در اردوگاه پناهندگان غزه، سربازان رفح، محمد Jarbou، به ضرب گلوله کشته شدند
[ترجمه گوگل]در اردوگاه پناهندگان غزه سربازان رفح، محمدجربو 11 ساله را کشتند

12. A spirit of hopelessness pervaded the refugee camp.
[ترجمه ترگمان]روحیه ناامیدی اردوگاه پناهندگان را در بر گرفت
[ترجمه گوگل]روح ناامیدی اردوگاه پناهندگان را فرا گرفت

13. Many were killed or abducted before reaching a refugee camp in Kenya, where Dau spent the next 10 years.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها قبل از رسیدن به کمپ پناهندگان در کنیا کشته یا ربوده شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها قبل از رسیدن به اردوگاه پناهندگان در کنیا کشته شده و یا ربوده شده بودند، در حالی که دا 10 سال بعد را ترک کرد

14. The refugee camp is a ticking bomb waiting to go off.
[ترجمه ترگمان]اردوگاه پناهندگان یک بمب ساعتی است که انتظار می رود منفجر شود
[ترجمه گوگل]اردوگاه پناهجویان یک بمب تیک تیک است که در حال انتظار برای رفتن است

پیشنهاد کاربران

اردوگاه پناهندگان


کلمات دیگر: