کلمه جو
صفحه اصلی

in moderation


در حد اعتدال، با میانه روی، به اندازه

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: without excess; temperately.

• free from excess; calmly

جملات نمونه

1. Some people think drinking in moderation can prevent heart disease.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد فکر می کنند نوشیدن در اعتدال می تواند از بیماری های قلبی جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم فکر می کنند که نوشیدن در آرامش می تواند از بیماری قلبی جلوگیری کند

2. Drinking alcohol is all right in moderation.
[ترجمه ترگمان]نوشیدن الکل در حد اعتدال است
[ترجمه گوگل]نوشیدن الکل کاملا درست است

3. Alcohol should be consumed in moderation, and this is particularly true for pregnant women.
[ترجمه ترگمان]الکل باید به طور متوسط مصرف شود و این به ویژه برای زنان باردار صدق می کند
[ترجمه گوگل]الکل باید در آرامش مصرف شود و این امر مخصوصا برای زنان باردار مناسب است

4. Whisky can be good for you if taken in moderation.
[ترجمه ترگمان]اگر اعتدال را رعایت کنید، Whisky می تواند برای شما خوب باشد
[ترجمه گوگل]ویسکی می تواند برای شما مفید باشد، اگر از نظر اعتدال در نظر گرفته شده باشد

5. Many adults are able to drink in moderation, but others become dependent on alcohol.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بزرگسالان قادر به نوشیدن اعتدال هستند، اما برخی دیگر به الکل وابسته می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بزرگسالان قادر به نگرانی هستند، اما برخی دیگر به الکل وابسته هستند

6. I only drink in moderation and I quit smoking to protect my bones.
[ترجمه ترگمان]من فقط در حد اعتدال می نوشم و سیگار می کشم تا از استخوان هایم محافظت کنم
[ترجمه گوگل]من فقط میانه رو می نوشم و برای محافظت از استخوان ها من سیگار را ترک می کنم

7. Educating young people to drink responsibly and in moderation is best achieved by parents setting a good example.
[ترجمه ترگمان]آموزش افراد جوان برای نوشیدن مسئولانه و در اعتدال بهترین است که از طریق تنظیم یک مثال خوب از سوی والدین به دست می آید
[ترجمه گوگل]آموزش والدین برای نوشیدن مسئولیت پذیر و مودبانه بهتر از والدین است که یک مثال خوب را به دست می آورند

8. Alcohol taken in moderation can be beneficial to health.
[ترجمه ترگمان]مصرف الکل در اعتدال می تواند برای سلامتی مفید باشد
[ترجمه گوگل]الکل مصرف شده در آرامش می تواند برای سلامت مفید باشد

9. Use sugar and salt in moderation.
[ترجمه ترگمان]از شکر و نمک به طور متوسط استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از شکر و نمک استفاده کنید

10. He only drinks wine in moderation.
[ترجمه ترگمان] اون فقط توی \"میانه روی\" شراب میخوره
[ترجمه گوگل]او فقط نوشابه شراب می بخشد

11. Nuts can be eaten in moderation, but not cashew nuts as they are rich in carbohydrate.
[ترجمه ترگمان]آجیل را می توان به طور متوسط خورد، اما مغز جوز cashew نیست چون غنی از کربوهیدرات هستند
[ترجمه گوگل]آجیل را می توان در حد اعتدال خورد، اما نه آجیل بادام زمینی به دلیل داشتن کربوهیدرات غنی است

12. And eggs, in moderation, are being rediscovered for their protein and vitamin content.
[ترجمه ترگمان]و تخم مرغ، به طور متوسط، برای پروتیین و محتوای ویتامین خود مورد توجه قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]و تخم مرغ ها به طور مداوم برای محتوای پروتئین و ویتامین آنها دوباره کشف می شوند

13. Eggs and lean red meat are quite acceptable in moderation.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ و گوشت قرمز لاغر در حد اعتدال قابل پذیرش هستند
[ترجمه گوگل]تخم مرغ و گوشت قرمز لاغر کاملا معتبر هستند

14. Drinking alcohol in moderation protects against heart disease, diabetes and age - related memory loss.
[ترجمه ترگمان]نوشیدن الکل به طور متوسط از بیماری های قلبی، دیابت و از دست رفتن حافظه مربوط به سن محافظت می کند
[ترجمه گوگل]نوشیدن الکل در حالت آرامش در برابر بیماری های قلبی، دیابت و از دست دادن حافظه مربوط به سن محافظت می کند

پیشنهاد کاربران

در حد اعتدال

به حد اعتدال


کلمات دیگر: