1. She was taken to hospital, apparently amnesiac and shocked.
[ترجمه ترگمان]او به بیمارستان برده شد، ظاهرا شوکه شده بود و شوکه شده بود
[ترجمه گوگل]او به بیمارستان منتقل شد، ظاهرا آمنیاز و شوکه شد
2. Even profound amnesiacs can usually recall how to perform daily activities.
[ترجمه ترگمان]حتی amnesiacs عمیق نیز می توانند به خاطر داشته باشند که چگونه فعالیت های روزمره را انجام دهند
[ترجمه گوگل]حتی عمیق آمنیوز معمولا می تواند به یاد داشته باشید که چگونه انجام فعالیت های روزانه
3. After sex, it also has an amnesiac effect that lasts for four to six hours afterwards and enables you to forget the bad stuff — like how he forgot to pay the credit card bill.
[ترجمه ترگمان]بعد از سکس، یک اثر amnesiac دارد که بعد از ۴ تا ۶ ساعت طول می کشد و به شما این امکان را می دهد که چیزهای بد را فراموش کنید - مثل اینکه فراموش کرده صورتحساب کارت اعتباری را پرداخت کند
[ترجمه گوگل]بعد از رابطه جنسی، آن نیز یک اثر آمنیوساز دارد که چهار تا شش ساعت پس از آن طول می کشد و شما را قادر به فراموش کردن چیزهای بد - مانند چگونگی فراموش کردن پرداخت صورتحساب کارت اعتباری
4. Amnesiac is a loss of memory, but scientists in Britain have found that it can mean a loss of imagination as well.
[ترجمه ترگمان]Amnesiac فقدان حافظه است، اما دانشمندان در بریتانیا دریافته اند که می تواند به معنای از دست دادن نیروی تخیل نیز باشد
[ترجمه گوگل]آمنیسیا از دست دادن حافظه است، اما دانشمندان بریتانیا دریافته اند که این می تواند به معنای از دست دادن تخیل باشد
5. They asked amnesiac patients in a study to imagine new experiences and then describe them.
[ترجمه ترگمان]آن ها از amnesiac بیمار خواستند تا تجربیات جدید را تصور کنند و سپس آن ها را توصیف کنند
[ترجمه گوگل]آنها در یک مطالعه از بیماران آمنیازیس پرسیدند تجربیات جدید را تصور کنید و سپس آنها را توصیف کنید
6. They asked amnesiac patients in the study to imagine new experiences and then describe them.
[ترجمه ترگمان]آن ها از amnesiac بیمار خواستند تا تجربیات جدید را تصور کنند و سپس آن ها را توصیف کنند
[ترجمه گوگل]آنها از بیماران آمنیازیس در مطالعه خواسته بودند تجربیات جدید را تصور کنند و سپس آنها را توصیف کنند
7. Synopsis : An amnesiac spy awakens in a world overrun by zombies.
[ترجمه ترگمان]یک جاسوس شیطانی، در دنیایی که پر از زامبی ها است، بیدار می شود
[ترجمه گوگل]خلاصه داستان: یک جاسوسی غیرمعمول بیدار در جهان پر از زامبی
8. The Amnesiac rated lower has especially in terms of spatial references and emotions.
[ترجمه ترگمان]The به خصوص از نظر منابع فضایی و احساسات پایین تر است
[ترجمه گوگل]میزان آمنیازیس پایین تر است به خصوص از لحاظ منابع و احساسات فضایی
9. These memories can generally be recovered through psychotherapy or after the amnesiac state has ended.
[ترجمه ترگمان]این خاطرات عموما می توانند از طریق روان درمانی یا پس از پایان حالت amnesiac بازیابی شوند
[ترجمه گوگل]این خاطرات به طور کلی می توانند از طریق روان درمانی یا پس از پایان وضعیت آمنیاز بهبود یابد
10. Absolutely, the most effective remedy is Time, the most beautiful ending is Amnesiac. . .
[ترجمه ترگمان]به طور قطع، موثرترین روش درمانی، زمان است، زیباترین پایان آن Amnesiac است
[ترجمه گوگل]به طور کامل، موثر ترین درمان زمان است، زیباترین انتهای آن آمنیاز است
11. In his room are photographs of his life before he became an amnesiac -- Clive conducting an orchestra, his wedding.
[ترجمه ترگمان]در اتاق او عکس های زندگی او قبل از اینکه تبدیل به an شود، عکسی از زندگی او هستند - - کلایو رهبری ارکستر و عروسی او را بر عهده دارد
[ترجمه گوگل]در اتاق خود عکس های زندگی خود را قبل از اینکه او به یک آمینوس تبدیل شود تبدیل می کند - کلایو ارکستر، عروسی اش را اجرا می کند
12. Blood tests in the hospitalconfirmed the presence of Rohypnol, an amnesiac drug, in her bloodstream, so shemight very well have blank spots in her memory.
[ترجمه ترگمان]آزمایش خون در the روی Rohypnol، دارویی amnesiac در جریان خون او وجود دارد، بنابراین shemight در حافظه اش جای خالی دارند
[ترجمه گوگل]آزمایش خون در بیمارستان تأیید حضور روحیپنول، یک داروی آمنیوتیک، در جریان خونش بود، به طوری که چشم اندازش در حافظه او بسیار خوب است
13. If the gene for oxytocin is knocked out of a mouse before birth, that mouse will become a social amnesiac and have no memory of the other mice it meets.
[ترجمه ترگمان]اگر ژن for از یک موش قبل از تولد بی هوش شود، آن موش به یک amnesiac اجتماعی تبدیل می شود و هیچ خاطره ای از موش های دیگری که با آن مواجه می شوند نداشته باشد
[ترجمه گوگل]اگر ژن اکسی توسین از موش قبل از تولد بیرون زده شود، این موش تبدیل به یک اختلال اجتماعی می شود و حافظه دیگر موشهای دیگر را در بر می گیرد
14. There's no longer any need to endure eight tracks of filler for a couple of decent tunes, but will "album albums" like Radiohead's Amnesiac get the widespread hearing they deserve?
[ترجمه ترگمان]دیگر نیازی به تحمل هشت آهنگ پر کننده برای چند آهنگ خوب نیست، اما \"آلبوم های آلبوم\" مانند ردیوهد شنیده می شود که آن ها مستحق این هستند؟
[ترجمه گوگل]دیگر نیازی به تحمل هشت آهنگ پرکننده برای چند آهنگ خوشایند وجود ندارد، اما آلبوم های آلبوم مانند Radiohead's Amnesiac دریافت شنیداری گسترده ای خواهند داشت که شایسته آن هستند