1. they amused the guests with song and dance
مهمانان را با رقص و آواز سرگرم کردند.
2. we amused ourselves with games
ما با بازی خود را سرگرم کردیم.
3. We were amused at his funny movements in doing morning exercises.
[ترجمه شادی] ما با حرکات خنده دارش در انجام تمرینات صبحگاهی سرگرم شدیم.
[ترجمه ترگمان]ما از حرکات مضحک او در انجام تمرین های روزانه اش تفریح می کردیم
[ترجمه گوگل]ما در انجام تمرینات صبحانه در حرکات خنده دار خود سرگرم شدیم
4. Ellen seemed amused by the whole situation.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که الن از این وضع خوشش آمده است
[ترجمه گوگل]الن به نظر می رسید در کل وضعیت سرگرم کننده است
5. He watched the kids throw water around with amused tolerance.
[ترجمه ترگمان]او به بچه ها نگاه کرد که با شکیبایی آن ها را به اطراف پرتاب می کردند
[ترجمه گوگل]او بچه ها را تماشا کرد و اطرافش را با اطمینان تحسین آمیز پرتاب کرد
6. His jokes amused the whole table.
[ترجمه ترگمان]شوخی های او همه را سرگرم می کرد
[ترجمه گوگل]جوک های او تمام میز را سرگرم می کند
7. His jokes amused the crying child.
[ترجمه ترگمان]شوخی های او موجب تفریح کودک گریان می شد
[ترجمه گوگل]جوک های او فرزند گریه می کردند
8. To say he wasn't amused must be the understatement of the year.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او از این بابت بیش از یک سال خوشحال نبوده است
[ترجمه گوگل]می گویند او خوش شانس نبوده است
9. Sara was not amused by Franklin's teasing.
[ترجمه ترگمان]سارا از شوخی فرانکلین خوشش نمی آمد
[ترجمه گوگل]سارا با اذیت کردن فرانکلین سرگرم شد
10. It amused him to think that they were probably talking about him at that very moment.
[ترجمه ترگمان]به این فکر افتاد که در همان لحظه، احتمالا در این باره با او حرف می زنند
[ترجمه گوگل]او را خوشحال کرد تا فکر کند که احتمالا او در آن لحظه صحبت می کند
11. She kept the children amused for hours.
[ترجمه ترگمان]برای ساعت ها بچه ها را سرگرم می کرد
[ترجمه گوگل]او بچه ها را برای ساعت ها سرگرم کرد
12. His facial contortions amused the audience of schoolchildren.
[ترجمه ترگمان]پیچ وتاب چهره او حضار را سرگرم کرد
[ترجمه گوگل]ترس های صورت او مخاطبان دانش آموزان را سرگرم کردند
13. I was not at all amused to find they had eaten all the cake.
[ترجمه ترگمان]من اصلا خوشحال نبودم که آن ها همه کیک را خورده اند
[ترجمه گوگل]من در همه جا سرگرم نشدم که آنها تمام کیک خورده بودند
14. I could see she was highly amused .
[ترجمه ترگمان]می توانستم ببینم که او خیلی خوشش امده است
[ترجمه گوگل]من می توانم ببینم او بسیار سرگرم کننده است
15. The idea of going to his rescue amused her.
[ترجمه ترگمان]فکر رفتن به نجات او موجب تفریح و تفریح او می شد
[ترجمه گوگل]ایده رفتن به نجات او او را سرگرم کرد