بطور تغییر ناپذیر، چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
irreversibly
بطور تغییر ناپذیر، چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
انگلیسی به انگلیسی
• in an irreversible manner, unchangeably
جملات نمونه
1. Television has irreversibly changed our perception of the Royal Family.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون درک ما از خانواده سلطنتی را تغییر داده است
[ترجمه گوگل]تلویزیون به طور غیرقابل برگشتی تصور ما از خانواده سلطنتی را تغییر داده است
[ترجمه گوگل]تلویزیون به طور غیرقابل برگشتی تصور ما از خانواده سلطنتی را تغییر داده است
2. His reputation was irreversibly damaged by the affair.
[ترجمه ترگمان]شهرتش به خاطر خیانت با بی حرمتی از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]شهرتش به طرز غیر قابل برگشتی توسط این امر آسیب دید
[ترجمه گوگل]شهرتش به طرز غیر قابل برگشتی توسط این امر آسیب دید
3. The system was, perhaps irreversibly, biased towards the selection of middle-class children.
[ترجمه ترگمان]این سیستم، شاید irreversibly، متمایل به انتخاب بچه های طبقه متوسط بود
[ترجمه گوگل]این سیستم، شاید ناپایدار بود، نسبت به انتخاب کودکان متوسط طبقه بندی شده بود
[ترجمه گوگل]این سیستم، شاید ناپایدار بود، نسبت به انتخاب کودکان متوسط طبقه بندی شده بود
4. Irreversibly inhibits serine proteases by sulfonylation of the serine residue in the active site of the protease.
[ترجمه ترگمان]irreversibly به کمک sulfonylation گروه سرین در محل فعال این آنزیم، به سرین proteases کمک می کند
[ترجمه گوگل]پروتئاز های سریین را با استفاده از سولفونیل کردن باقی مانده سریین در محل فعال پروتئاز مهار می کند
[ترجمه گوگل]پروتئاز های سریین را با استفاده از سولفونیل کردن باقی مانده سریین در محل فعال پروتئاز مهار می کند
5. Warner's name had already been irreversibly besmirched.
[ترجمه ترگمان]نام وارنر از هم اکنون با بی حرمتی از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]نام وارنر قبلا ناپدید شده بود
[ترجمه گوگل]نام وارنر قبلا ناپدید شده بود
6. This old tradition is irreversibly disappearing.
[ترجمه ترگمان]این رسم قدیمی از بین رفته
[ترجمه گوگل]این سنت قدیمی بی نهایت ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]این سنت قدیمی بی نهایت ناپدید می شود
7. Agriculture in the developing nations is not irreversibly committed, to a particular pattern of intensification.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی در کشورهای در حال توسعه به یک الگوی خاص تشدید تبدیل نمی شود
[ترجمه گوگل]کشاورزی در کشورهای در حال توسعه متضمن ناپایداری است، به یک الگوی خاص از تشدید
[ترجمه گوگل]کشاورزی در کشورهای در حال توسعه متضمن ناپایداری است، به یک الگوی خاص از تشدید
8. Irreversibly inhibits trypsin but not chymotrypsin by alkylating the histidine residue in the active site of the enzyme.
[ترجمه ترگمان]اما by مانع از آن می شود که باقی مانده histidine در محل فعال آنزیم باقی بماند
[ترجمه گوگل]تریپسین را غیر قابل برگشت می کند اما از طریق آلکالیز کردن باقی مانده هیستیدین در محل فعال آنزیم کیموتریپسین را مهار نمی کند
[ترجمه گوگل]تریپسین را غیر قابل برگشت می کند اما از طریق آلکالیز کردن باقی مانده هیستیدین در محل فعال آنزیم کیموتریپسین را مهار نمی کند
9. Suppose pollution beyond a certain critical level would have disastrous social consequences, for example irreversibly damaging the ozone layer above the earth.
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که آلودگی فراتر از یک سطح بحرانی خاص منجر به عواقب اجتماعی فاجعه آمیز خواهد شد، برای مثال irreversibly به لایه اوزون در بالای زمین آسیب می رساند
[ترجمه گوگل]فرض کنید آلودگی فراتر از یک سطح بحرانی خاص، عواقب اجتماعی فاجعه آمیز داشته باشد، مثلا ناپدید شدن لایه اوزون بالای زمین
[ترجمه گوگل]فرض کنید آلودگی فراتر از یک سطح بحرانی خاص، عواقب اجتماعی فاجعه آمیز داشته باشد، مثلا ناپدید شدن لایه اوزون بالای زمین
10. Glycosylated hemoglobin refers to the specific red cell hemoglobin A types to which a glucose molecule becomes irreversibly attached.
[ترجمه ترگمان]هموگلوبین glycosylated به هموگلوبین سلول قرمز خاص اشاره می کند که در آن یک مولکول گلوکز به irreversibly متصل می شود
[ترجمه گوگل]هموگلوبین گلیکوزیلد به هموگلوبین های خاص قرنیک A اشاره می کند که نوع مولکول گلوکز آن به طور برگشت پذیر متصل می شود
[ترجمه گوگل]هموگلوبین گلیکوزیلد به هموگلوبین های خاص قرنیک A اشاره می کند که نوع مولکول گلوکز آن به طور برگشت پذیر متصل می شود
11. She had asked for a test-tube baby because her fallopian tubes were irreversibly blocked.
[ترجمه ترگمان]او برای یک کودک لوله آزمایش درخواست کرده بود، چون لوله های her مسدود شده بودند
[ترجمه گوگل]او از یک نوزاد آزمایشی خواسته بود زیرا لوله های فالوپش آن را برگشت ناپذیری مسدود کردند
[ترجمه گوگل]او از یک نوزاد آزمایشی خواسته بود زیرا لوله های فالوپش آن را برگشت ناپذیری مسدود کردند
12. Even under this optimistic scenario, however, the world will have changed irreversibly.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی در این سناریو خوش بینانه، جهان irreversibly را تغییر خواهد داد
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی در این سناریوی خوش بینانه، جهان به طور غیر قابل برگشت تغییر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی در این سناریوی خوش بینانه، جهان به طور غیر قابل برگشت تغییر خواهد کرد
13. OK, so now we're going to do the same kind of experiment, but irreversibly. An irreversible adiabatic.
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، پس ما می خواهیم همان نوع تجربه را انجام دهیم، اما irreversibly یک adiabatic برگشت ناپذیر
[ترجمه گوگل]خوب، حالا ما قصد داریم همان آزمایش را انجام دهیم، اما برگشت ناپذیر است آدیاباتیک برگشت پذیر
[ترجمه گوگل]خوب، حالا ما قصد داریم همان آزمایش را انجام دهیم، اما برگشت ناپذیر است آدیاباتیک برگشت پذیر
14. To cause to lose ( energy, such as heat ) irreversibly.
[ترجمه ترگمان]باعث از دست دادن (انرژی مانند گرما)می شود
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از (انرژی، مانند گرما) برگشت ناپذیر
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از (انرژی، مانند گرما) برگشت ناپذیر
پیشنهاد کاربران
غیر قابل برگشت
برگشت ناپذیر
Adverb :
به طور غیرقابل تغییر
به طور غیرقابل تغییر
کلمات دیگر: