معنی : جوابگویی، سازگاری، تبعیت، احساس مسئولیت، تمکین
معانی دیگر : احساس مسئولیت، تبعیت، جوابگویی
amenability
معنی : جوابگویی، سازگاری، تبعیت، احساس مسئولیت، تمکین
معانی دیگر : احساس مسئولیت، تبعیت، جوابگویی
انگلیسی به فارسی
احساس مسئولیت، تبعیت، جوابگویی
پذیرش، جوابگویی، احساس مسئولیت، تمکین، تبعیت، سازگاری
انگلیسی به انگلیسی
• good will; tendency to agree, agreeableness
مترادف و متضاد
جوابگویی (اسم)
accountability, response, amenability, responsibility
سازگاری (اسم)
suitability, compatibility, amenability, adaptability, fitness, opportuneness, salubrity, pliability
تبعیت (اسم)
amenability, adherence, subordination, allegiance, citizenship, dependence, dependency, vassalage, citizenry
احساس مسئولیت (اسم)
amenability
تمکین (اسم)
obedience, amenability, deference, docility, calmness
پیشنهاد کاربران
در ریاضیات یعنی میانگین پذیری
کلمات دیگر: