1. The insurance policy covers sudden death or disablement.
[ترجمه ترگمان]سیاست بیمه مرگ ناگهانی یا disablement را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]سیاست بیمه، مرگ ناگهانی یا معلولیت را پوشش می دهد
2. To qualify for the higher limit, disablement must occur before reaching pensionable age.
[ترجمه ترگمان]برای واجد شرایط بودن برای حد بالاتر، disablement باید قبل از رسیدن به سن pensionable رخ دهد
[ترجمه گوگل]برای واجد شرایط بودن بیشترین حد مجاز، قبل از رسیدن به سن مجددی، معلولیت باید رخ دهد
3. Temporary total disablement for 52 weeks: £50 per week.
[ترجمه ترگمان]مجموع Temporary به مدت ۵۲ هفته: ۵۰ پوند در هفته
[ترجمه گوگل]ناتوانی کل موقت برای 52 هفته: 50 پوند در هفته
4. Disablement arouses severe anxieties and strong resentment in people.
[ترجمه ترگمان]disablement نگرانی های شدید و خشم قوی را در مردم ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]معلولیت باعث اضطراب شدید و خشم قوی در افراد می شود
5. North Korea has stated it will resume disablement of its nuclear facilities.
[ترجمه ترگمان]کره شمالی اعلام کرده است که disablement از تاسیسات هسته ای خود را ازسر خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]کره شمالی اعلام کرده است که ناتوانی در تاسیسات هسته ای خود را از سر خواهد گرفت
6. The disablement rate was greatly reduced for those with large area deep burn.
[ترجمه ترگمان]نرخ disablement به شدت برای افراد با مساحت زیاد و سوزش بسیار کم کاهش یافت
[ترجمه گوگل]نرخ ناتوانی برای افرادی که در معرض خطر آتش سوزی بزرگ قرار دارند، بسیار کاهش یافته است
7. Does this accident result in Permanent Total Disablement of the claimant?
[ترجمه ترگمان]آیا این اتفاق منجر به disablement کلی مدعی مدعی می شود؟
[ترجمه گوگل]آیا این حادثه منجر به ناتوانی دائمی دائمی شاکی می شود؟
8. The changing language of disablement.
[ترجمه ترگمان]زبان متغیر of
[ترجمه گوگل]تغییر زبان معلولیت
9. He was discharged from the army on account of disablement.
[ترجمه ترگمان]او از ارتش به خاطر disablement مرخص شده بود
[ترجمه گوگل]او به دلیل ناتوانی از ارتش آزاد شد
10. My analysis suggests, however, that the compensation for permanent disablement falls short of full compensation.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تجزیه و تحلیل من نشان می دهد که جبران خسارت دائمی جبران خسارت کامل می کند
[ترجمه گوگل]با این وجود، تجزیه و تحلیل من نشان می دهد که جبران خسارت های دائمی از جبران خسارت کامل است
11. Further Medical Certificates are required upon request during periods disablement.
[ترجمه ترگمان]گواهی نامه های پزشکی بیشتر به درخواست در طول دوره های disablement نیاز است
[ترجمه گوگل]گواهینامه های پزشکی بیشتر بر اساس درخواست در طول دوره های غیر ضروری ضروری است
12. The main complication of osteoporosis is various fragility fractures, which led to disablement and death.
[ترجمه ترگمان]پیچیدگی اصلی پوکی استخوان، شکستگی های مختلف و شکنندگی بسیاری است که منجر به مرگ و میر و مرگ شد
[ترجمه گوگل]عوارض اصلی پوکی استخوان شکستگی های مختلفی است که منجر به ناتوانی و مرگ می شود
13. The talks have produced a landmark aid - for - disablement deal for the DPRK.
[ترجمه ترگمان]این مذاکرات یک قرارداد کمک های خیریه برای - تهیه کرده است
[ترجمه گوگل]این مذاکرات، یک معاهده ی کمک مالی برای کره شمالی را برای کارکرد ناتو ایجاد کرده است
14. A working group of U. S. experts arrived in Pyongyang Thursday for disablement work on the nuclear facilities of the Democratic People's Republic of Korea (DPRK) which could start early next week.
[ترجمه ترگمان]گروه کاری یو اس کارشناسان روز پنجشنبه برای کار بر روی تاسیسات هسته ای جمهوری دموکراتیک خلق کره (DPRK)که در اوایل هفته آینده آغاز می شود، وارد پیونگ یانگ شدند
[ترجمه گوگل]یک کارگروه کارشناسان U S در پنونگ یانگ روز پنج شنبه برای کار غیرمنصفانه در تاسیسات هسته ای جمهوری دموکراتیک خلق کره (DPRK) که می تواند در اوایل هفته آینده آغاز شود، وارد شده است