کلمه جو
صفحه اصلی

confer with

انگلیسی به فارسی

مشروط با


انگلیسی به انگلیسی

• consult -, take counsel with -, ask for advice from -

جملات نمونه

1. She withdrew to confer with her advisers before announcing a decision.
[ترجمه ترگمان]او عقب نشینی کرد تا قبل از اعلام تصمیم با مشاوران خود رایزنی کند
[ترجمه گوگل]او قبل از اعلام تصمیم، با مشاورانش کنار گذاشت

2. I should like some time to confer with my lawyer.
[ترجمه ترگمان]من باید وقت داشته باشم که با وکیلم مشورت کنم
[ترجمه گوگل]من باید چند وقت با وکیلم مشورت کنم

3. He withdrew to confer with his teacher before announcing a decision.
[ترجمه ترگمان]او قبل از اعلام تصمیم خود برای رایزنی با معلم خود کنار رفت
[ترجمه گوگل]او قبل از اعلام تصمیم، با معلمش مخالفت کرد

4. I must confer with my lawyer before I decide.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که تصمیم بگیرم باید با وکیلم مشورت کنم
[ترجمه گوگل]من قبل از تصمیم گیری باید با وکیلم موافق باشم

5. He wanted to confer with his colleagues before reaching a decision.
[ترجمه ترگمان]او می خواست قبل از اینکه تصمیم بگیرد با همکاران خود رایزنی کند
[ترجمه گوگل]او می خواست قبل از رسیدن به تصمیم، با همکارانش مشورت کند

6. Confer with clients on any material information received but not in a way that confuses them.
[ترجمه ترگمان]Confer با مشتریان در مورد هر گونه اطلاعات مادی دریافت شده اما نه به شیوه ای که آن ها را گیج کند
[ترجمه گوگل]با مشتریان در مورد هر گونه اطلاعات مادی دریافت کنید، اما نه به طریقی که آنها را گیج کند

7. Clinton was said to be ready to confer with Reno in person and announce his decision as early as Friday.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که کلینتون آماده است با \"رنو\" رایزنی کند و تصمیم خود را روز جمعه اعلام نماید
[ترجمه گوگل]گفته می شود کلینتون آماده است تا به طور شخصی با رینو مصاحبه کند و تصمیم خود را در روز جمعه اعلام کند

8. In the rush to confer with our "like-minded" friends, we are Pharisees scurrying away from the tax collector.
[ترجمه ترگمان]در هجوم برای رایزنی با دوستان \"مانند\" ما، در حال حرکت سریع از طرف جمع کننده مالیات هستیم
[ترجمه گوگل]در عجله با همدردی با دوستان 'دوستانه' ما، ما فریسی ها را از جمع مالیاتی دور می کنیم

9. These new corporate leaders fly to Washington to confer with government officials on national policy.
[ترجمه ترگمان]این رهبران شرکت جدید به واشنگتن پرواز می کنند تا با مقامات دولتی در زمینه سیاست ملی رایزنی کنند
[ترجمه گوگل]این رهبران شرکت های جدید به واشنگتن می روند تا با مقامات دولتی در زمینه سیاست های ملی همکاری کنند

10. I'll confer with him on the subject.
[ترجمه ترگمان]من در این مورد با او مشورت می کنم
[ترجمه گوگل]من با او در مورد موضوع موافق هستم

11. Then Moy would come and confer with him and there would be the devil to pay.
[ترجمه ترگمان]در این صورت Moy خواهد آمد و با او مشورت خواهد کرد و شیطان هم خواهد آمد
[ترجمه گوگل]سپس موی می آید و با او مشورت می کند و شیطان می تواند پول بپردازد

12. He listened in silence, and finally promised to confer with the physician.
[ترجمه ترگمان]او در سکوت گوش داد و بالاخره قول داد که با پزشک مشورت کند
[ترجمه گوگل]او در سکوت گوش می کرد و سرانجام وعده داده بود که با پزشک صحبت کند

13. Eban was dispatched to Washington again to confer with American officials.
[ترجمه ترگمان]Eban مجددا برای رایزنی با مقامات آمریکایی به واشنگتن اعزام شد
[ترجمه گوگل]ابان به واشنگتن فرستاده شد تا با مقامات آمریکایی همکاری کند

14. Reagan stopped in London on his way home to confer with Prime Minister Thatcher.
[ترجمه ترگمان]ریگان در راه بازگشت به خانه خود در لندن توقف کرد تا با نخست وزیر تا چر رایزنی کند
[ترجمه گوگل]ریگان در لندن متوقف شد و به تختر نخست وزیر توطئه داد

پیشنهاد کاربران

رایزنی کردن
مشورت کردن


کلمات دیگر: