1. what disappointing news!
چه خبر مایوس کننده ای !
2. a rapid progression of disappointing events
توالی سریع رویدادهای نومید کننده
3. Her disappointing exam results are entirely due to her inattention in class.
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمون ناامید کننده او به طور کامل به دلیل بی توجهی او به کلاس است
[ترجمه گوگل]نتایج امتحان ناامید کننده او کاملا به خاطر عدم توجه او در کلاس است
4. It was a disappointing performance which lacked finesse.
[ترجمه ترگمان]این یک عملکرد ناامید کننده بود که زیرکی نداشت
[ترجمه گوگل]این یک عملکرد ناامید کننده بود که فاقد ضعف بود
5. The wine was excellent, but the food was disappointing.
[ترجمه ترگمان]شراب عالی بود اما غذا ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]شراب عالی بود اما غذا ناامید کننده بود
6. In summary, this was a disappointing performance.
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، این یک عملکرد ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]خلاصه این یک عملکرد ناامید کننده بود
7. The meat was overdone and the vegetables disappointing.
[ترجمه ترگمان]گوشت سرخ شده و سبزیجات ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]گوشت بیش از حد دشوار بود و سبزیجات ناامید کننده بود
8. The debate was a pretty disappointing affair.
[ترجمه ترگمان]بحث کردن در این مورد، یک کار نا امید کننده بود
[ترجمه گوگل]این بحث بسیار ناامید کننده بود
9. Beside your earlier work this piece seems rather disappointing.
[ترجمه ترگمان]در کنار کار قبلی شما این قطعه نسبتا ناامیدکننده بنظر می رسد
[ترجمه گوگل]در کنار کار قبلی شما این قطعه به نظر می رسد ناامید کننده است
10. The disappointing sales figures foreshadow more redundancies.
[ترجمه ترگمان]ارقام فروش ناامید کننده، redundancies بیشتری را به خود اختصاص می دهند
[ترجمه گوگل]ارقام فروش ناامید کننده، موجب انحراف بیشتر می شود
11. The lectures were more than a little disappointing.
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی ها کمی ناامید کننده بودند
[ترجمه گوگل]سخنرانی ها بیش از کمی ناامید کننده بودند
12. It was disappointing to lose, having got this far in the competition.
[ترجمه Hasti♡] شکست خوردن ناامیدکننده بود ، زیرا در این رقابتها تا این حد پیش رفته بودیم.
[ترجمه ترگمان]از دست دادن این مسابقه خیلی ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]ناامید شدم از دست دادن، با این که در مسابقه خیلی دور بودم
13. The outcome of the court case was disappointing for the family involved.
[ترجمه ترگمان]نتیجه پرونده دادگاه برای اعضای خانواده ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]نتیجه پرونده دادگاه برای خانواده اش ناامید کننده بود
14. Responses to our advertisement have been disappointing.
[ترجمه ترگمان]پاسخ به تبلیغ ما ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]پاسخ به تبلیغات ما ناامید کننده است
15. There is a disappointing poverty of creativity in their work.
[ترجمه ترگمان]فقر ناامید کننده ای در کار آن ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]فقر ناخوشایند خلاقیت در کار آنها وجود دارد