کلمه جو
صفحه اصلی

disappointing


معنی : یاساور
معانی دیگر : مایوس کننده

انگلیسی به فارسی

مأیوس‌کننده ،یأس‌آور، دل‌سردکننده، پکرکننده


ناامید کننده، یاساور


انگلیسی به انگلیسی

• upsetting, upsetting, disillusioning
something that is disappointing is not as good or not as much as you expected it to be.

مترادف و متضاد

یاساور (صفت)
disappointing

unsatisfactory


Synonyms: unsatisfying, ineffective, uninteresting, discouraging, unpleasant, inadequate, inferior, lame, insufficient, failing, falling short, mediocre, unhappy, depressing, disconcerting, disagreeable, disheartening, bitter, distasteful, displeasing, frustrating, unfulfilling


Antonyms: pleasing, encouraging, satisfactory


جملات نمونه

1. what disappointing news!
چه خبر مایوس کننده ای !

2. a rapid progression of disappointing events
توالی سریع رویدادهای نومید کننده

3. Her disappointing exam results are entirely due to her inattention in class.
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمون ناامید کننده او به طور کامل به دلیل بی توجهی او به کلاس است
[ترجمه گوگل]نتایج امتحان ناامید کننده او کاملا به خاطر عدم توجه او در کلاس است

4. It was a disappointing performance which lacked finesse.
[ترجمه ترگمان]این یک عملکرد ناامید کننده بود که زیرکی نداشت
[ترجمه گوگل]این یک عملکرد ناامید کننده بود که فاقد ضعف بود

5. The wine was excellent, but the food was disappointing.
[ترجمه ترگمان]شراب عالی بود اما غذا ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]شراب عالی بود اما غذا ناامید کننده بود

6. In summary, this was a disappointing performance.
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، این یک عملکرد ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]خلاصه این یک عملکرد ناامید کننده بود

7. The meat was overdone and the vegetables disappointing.
[ترجمه ترگمان]گوشت سرخ شده و سبزیجات ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]گوشت بیش از حد دشوار بود و سبزیجات ناامید کننده بود

8. The debate was a pretty disappointing affair.
[ترجمه ترگمان]بحث کردن در این مورد، یک کار نا امید کننده بود
[ترجمه گوگل]این بحث بسیار ناامید کننده بود

9. Beside your earlier work this piece seems rather disappointing.
[ترجمه ترگمان]در کنار کار قبلی شما این قطعه نسبتا ناامیدکننده بنظر می رسد
[ترجمه گوگل]در کنار کار قبلی شما این قطعه به نظر می رسد ناامید کننده است

10. The disappointing sales figures foreshadow more redundancies.
[ترجمه ترگمان]ارقام فروش ناامید کننده، redundancies بیشتری را به خود اختصاص می دهند
[ترجمه گوگل]ارقام فروش ناامید کننده، موجب انحراف بیشتر می شود

11. The lectures were more than a little disappointing.
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی ها کمی ناامید کننده بودند
[ترجمه گوگل]سخنرانی ها بیش از کمی ناامید کننده بودند

12. It was disappointing to lose, having got this far in the competition.
[ترجمه Hasti♡] شکست خوردن ناامیدکننده بود ، زیرا در این رقابتها تا این حد پیش رفته بودیم.
[ترجمه ترگمان]از دست دادن این مسابقه خیلی ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]ناامید شدم از دست دادن، با این که در مسابقه خیلی دور بودم

13. The outcome of the court case was disappointing for the family involved.
[ترجمه ترگمان]نتیجه پرونده دادگاه برای اعضای خانواده ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]نتیجه پرونده دادگاه برای خانواده اش ناامید کننده بود

14. Responses to our advertisement have been disappointing.
[ترجمه ترگمان]پاسخ به تبلیغ ما ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]پاسخ به تبلیغات ما ناامید کننده است

15. There is a disappointing poverty of creativity in their work.
[ترجمه ترگمان]فقر ناامید کننده ای در کار آن ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]فقر ناخوشایند خلاقیت در کار آنها وجود دارد

پیشنهاد کاربران

ناراحت کننده

نا امید کننده

دلسرد کننده

ناکام کننده

If something is disappointing, it makes you feel sad because it is not as good as you hoped:نا امید, دلسرد کننده

اذیت کننده

احسنت به این زیبایی

مایوس کننده
نا امید کننده
دلسرد کننده

کسل کننده


کلمات دیگر: