کلمه جو
صفحه اصلی

biography


معنی : بیوگرافی، زندگینامه، تذکره، زیستنامه، سیرت، تاریخچه زندگی
معانی دیگر : سرگذشت یک نفر، شرح حال

انگلیسی به فارسی

زیست‌نامه، بیوگرافی، تاریخچه زندگی، تذکره، زندگی‌نامه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: biographies
(1) تعریف: an account, usu. written, of the facts and circumstances of one person's life.
مشابه: life, memoir

(2) تعریف: such written accounts collectively.

(3) تعریف: the field of biographical writing.

• life story, written account of a person's life
a biography of a person is an account of their life, written by someone else.

مترادف و متضاد

بیوگرافی (اسم)
biography

زندگینامه (اسم)
biography

تذکره (اسم)
biography, passport

زیستنامه (اسم)
biography

سیرت (اسم)
nature, character, moral, morality, biography, menology, way of life

تاریخچه زندگی (اسم)
biography

account of person’s life


Synonyms: adventures, autobiography, bio, biog, close-up, confessions, diary, experiences, journal, letters, life, life history, life story, memoir, personal account, personal anecdote, personal narrative, personal record, picture, profile, résumé, saga, sketch, vita


جملات نمونه

1. Our teacher recommended the biography of the architect Frank Lloyd Wright.
معلم ما زندگی نامه ی معمار فرانک لوید رایت را توصیه کرد

2. The reading of a biography gives a knowledge of people and events that cannot always be obtained from history books.
خواندن یک زندگی نامه, اطلاعاتی را از افراد و وقایعی به ما می دهد که همیشه نمی توان از کتابهای تاریخی بدست آورد

3. The biography of Malcolm X is a popular book in our school.
زندگینامه ی مالکوم اکس در مدرسه ی ما کتاب معروفی است

4. a biography of hafez
زندگی نامه ی حافظ

5. a capsule biography
زیست نامه ی خلاصه شده

6. a definitive biography
زیستنامه ی معتبر و کامل

7. a potted biography
زیست نامه ی مختصر و سطحی

8. an authoritative biography
زندگینامه ی موثق و اصیل

9. an authorized biography
زندگینامه ی مجاز (که با اجازه و همکاری خانواده ی شخص تهیه شده است)

10. He dramatized the biography of the basketball star.
[ترجمه ترگمان]او زندگینامه ستاره بسکتبال را تکرار کرد
[ترجمه گوگل]او بیوگرافی ستاره بسکتبال را به نمایش گذاشت

11. He wrote a biography of Winston Churchill.
[ترجمه ترگمان]He از وینستون چرچیل نوشت
[ترجمه گوگل]او بیوگرافی وینستون چرچیل را نوشت

12. The biography shows him in a favourable light.
[ترجمه ترگمان]زندگینامه او را در یک نور مناسب نشان می دهد
[ترجمه گوگل]بیوگرافی او را در نور مطلوب نشان می دهد

13. Hodges wrote an unofficial biography of the artist.
[ترجمه ترگمان]هاجس یه بیوگرافی غیر رسمی از هنرمند نوشته
[ترجمه گوگل]هاجز یک بیوگرافی غیر رسمی از هنرمند نوشت

14. This book is a carefully documented biography.
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک زندگینامه به دقت مستند است
[ترجمه گوگل]این کتاب بیوگرافی با دقت مستند است

15. The biography has been criticized for being too hagiographic.
[ترجمه ترگمان]این زندگینامه به خاطر اینکه بیش از حد قابل ویرایش است مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این بیوگرافی برای بیش از حد اوجگیری مورد انتقاد قرار گرفته است

16. Writing a biography is an absorbing voyage of discovery.
[ترجمه ترگمان]نوشتن یک زندگینامه، سفر طولانی اکتشاف است
[ترجمه گوگل]نوشتن یک بیوگرافی یک سفر جذاب کشف است

17. This is the first official biography of her and it is introduced by her daughter.
[ترجمه ترگمان]این اولین زندگینامه رسمی او است و توسط دخترش معرفی شده است
[ترجمه گوگل]این اولین بیوگرافی رسمی او است و توسط دخترش معرفی شده است

18. This biography does great honour to the poet's achievements.
[ترجمه ترگمان]این زندگینامه، افتخار بزرگی به دستاوردهای شاعر دارد
[ترجمه گوگل]این بیوگرافی افتخار بزرگی برای موفقیت های شاعر دارد

19. This biography offers a few glimpses of his life before he became famous.
[ترجمه ترگمان]این زندگینامه چند نظر از زندگی خود را قبل از اینکه مشهور شود ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این بیوگرافی قبل از اینکه مشهور شود، چند لحظه از زندگی اش را ارائه می دهد

20. The biography was a bit of a rush job.
[ترجمه ترگمان]زندگی نامه کوتاهی بود
[ترجمه گوگل]بیوگرافی کمی از یک کار عجله بود

21. This new biography contains a wealth of previously unpublished material.
[ترجمه ترگمان]این زندگینامه جدید شامل ثروتی از مطالب منتشر نشده پیشین است
[ترجمه گوگل]این بیوگرافی جدید حاوی مطالب زیادی است که قبلا منتشر نشده است

22. Boswell wrote a famous biography of Dr. White.
[ترجمه ترگمان]بازول یک زندگینامه معروف از دکتر وایت نوشت
[ترجمه گوگل]بوسول زندگینامه معروف دکتر سفید را نوشت

a biography of Hafez

زندگی‌نامه‌ی حافظ


پیشنهاد کاربران

An account of someone's life written by someone else

بیوگرافی
اثر
جا مانده

زندگینامه
داستان زندگی یه شخصی که توسط شخصی دیگرنوشته شده است

زیست نگاری

is the story of sb's life written by someone different

biography ( عمومی )
واژه مصوب: سرگذشت
تعریف: کتابی که در آن زندگی‏نامۀ شخصیتی شرح داده شده باشد|||متـ . شرح حال، زندگی‏نامه


کلمات دیگر: