1. He's the diocesan bishop and he has three suffragan bishops to help him.
[ترجمه ترگمان]اسقف اسقفی است و سه اسقف suffragan دارد که به او کمک کنند
[ترجمه گوگل]او اسقف اعظم است و او سه اسقف بزرگ دارد که به او کمک می کند
2. He's a sort of diocesan works manager responsible to the bishop for the smooth running of the parish priests.
[ترجمه ترگمان]او یک مدیر حوزه اسقفی است که مسئول اداره روان کشیشان بخش است
[ترجمه گوگل]او نوعی مدیر کارهای مذهبی است که مسئول اسقف برای اجرای صحیح کشیشان روستا است
3. She game her first inaugural address at the diocesan meeting held in Chester.
[ترجمه ترگمان]اولین سخنرانی خود را در سخنرانی حوزه اسقفی که در چستر برگزار شد بازی کرد
[ترجمه گوگل]او نخستین مراسم افتتاحیه خود را در نشست روحانیون در چستر برگزار کرد
4. Also during the summer months, one of the Diocesan students for the priesthood came to Lartington on placement.
[ترجمه ترگمان]در طول ماه های تابستان، یکی از the شاگرد کشیش برای کشیش شدن به Lartington آمد
[ترجمه گوگل]همچنین در طول ماه های تابستان، یکی از دانش آموزان یهودیان برای خدانشناسی به لارتینگتون در محل قرار گرفت
5. In 1898 he became a diocesan lay reader.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۹ اون یکی از حوزه اسقفی reader شد
[ترجمه گوگل]در سال 1898 او به عنوان یهودیان روحانی تبدیل شد
6. But the Worcestershire diocesan advisory committee for the care of churches has been critical.
[ترجمه ترگمان]اما کمیته مشورتی اسقف نشین Worcestershire برای مراقبت از کلیساها حیاتی بوده است
[ترجمه گوگل]اما کمیته مشورتی اقلیت مذهبی Worcestershire برای مراقبت از کلیساها بسیار مهم است
7. They had difficulty in meeting their diocesan quota as it was.
[ترجمه ترگمان]آن ها در برآورده کردن سهم diocesan مشکل داشتند
[ترجمه گوگل]آنها در مقابله با سهمیه روحانیت خود، دچار مشکل بودند
8. Catholicism asks diocesan priests and any priest who serves as a pastor for obedience to their bishop.
[ترجمه ترگمان]آیین کاتولیک از روحانیان حوزه اسقفی و هر کشیشی که به عنوان کشیش برای اطاعت از their خدمت می کند، می پرسد
[ترجمه گوگل]کاتولیک به کاهنان روحانی و هر کشیشی می گوید که به عنوان یک کشیش برای اطاعت از اسقف خود عمل می کند
9. At the age of thirty, 1vo was appointed diocesan judge and proved himself to be incorruptible.
[ترجمه ترگمان]در سی سالگی، ۱ و ۱ به عنوان داور حوزه اسقفی منصوب شد و ثابت کرد که فساد ناپذیر است
[ترجمه گوگل]در سن سی و یک سالگی، قاضی دیوثی منصوب شد و ثابت کرد که خود را بی فسخ کرده است
10. In 1989 £60 million worth of parish or diocesan contributions was ploughed back into stipends.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۹، ۶۰ میلیون پوند به ارزش بخش بخش یا حوزه اسقفی به حقوق تبدیل شد
[ترجمه گوگل]در سال 1989، مبلغ 60 میلیون پوندی از کمکهای روستایی یا مذهبی، مجددا قرض گرفت
11. Besides this diocesan system of priestly pastoral care, there are two other administrative bodies of crucial importance.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این نظام اسقفی مراقبت از شبانی کشیشی، دو نهاد اداری دیگر از اهمیت حیاتی برخوردار هستند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این سیستم مذهبی روحانی، دو بخش دیگر اداری مهم و اساسی وجود دارد
12. He is exploring closer links with Diocesan and other denominational youth bodies which overlap in their aims.
[ترجمه ترگمان]او در حال بررسی ارتباط نزدیک تر با diocesan و دیگر گروه های جوانان مسیحی است که در اهداف خود با هم همپوشانی دارند
[ترجمه گوگل]او در حال جستجوی ارتباطات نزدیک با یهودیان و دیگر گروه های جوان مسلمان است که با اهدافشان همپوشانی دارند
13. A better working environment than the diocesan office, Julia thought, as she surveyed it.
[ترجمه ترگمان]جولیا در حالی که آن را برانداز می کرد باخود اندیشید که محیط کار بهتری نسبت به دفتر اسقفی دارد
[ترجمه گوگل]جولیا فکر می کرد، محیط کاری بهتر از اداره روحانیت، همانطور که او آن را مورد بررسی قرار داد