1. Amaranth was joined by Charles Harvey, who had accompanied her to the party and had been circulating among his colleagues.
[ترجمه ترگمان]چارلز هاروی که او را به مهمانی همراهی کرده بود و در میان همکارانش در حال گردش بود، به او ملحق شد
[ترجمه گوگل]امارات توسط چارلز هاروی پیوست و او را به حزب پیوست و در میان همکارانش پخش می شد
2. Swan asked Amaranth if Harvey had given her any information about the new motorway.
[ترجمه ترگمان]سو ان پرسید که آیا هاروی به او اطلاعاتی راجع به اتوبان تازه داده یا نه
[ترجمه گوگل]سوآان از آمارانت پرسید که هاروی هرگونه اطلاعاتی در مورد بزرگراه جدید داده است
3. Amaranth twirled about, and a lemony yellow scarf fluttered on to the head of William Rees Mogg.
[ترجمه ترگمان]amaranth چرخی زد و شال زرد lemony روی سر ویلیام Rees افتاد
[ترجمه گوگل]Amaranth در مورد پیچ و تاب و یک روسری زرد لیمو به سر ویلیام ریس Mogg رفته است
4. He spotted Amaranth Wilikins drinking champagne with Charles Harvey and a second man whose name he did not know.
[ترجمه ترگمان]او amaranth را دید که با چارلز هار وی شام پانی می نوشیدند و کسی که نامش را نمی دانست
[ترجمه گوگل]او Amaranth Wilikins نوشیدنی شامپاین با چارلز هاروی و مرد دوم که نام او نمی دانستند
5. Amaranth Wilikins was pressed against the wall by Charles Harvey.
[ترجمه ترگمان]amaranth Wilikins به دیوار چسبیده بود
[ترجمه گوگل]امارات ویلیکینس در برابر دیوار توسط چارلز هاروی فشرده شد
6. The bonus amaranth all has stronger acclimatization in weak brightness and their recovery process.
[ترجمه ترگمان]The bonus همگی acclimatization stronger در روشنایی ضعیف و روند ریکاوری شان دارند
[ترجمه گوگل]همه این پاداش ها دارای انعطاف پذیری قوی تر در روشنایی ضعیف و روند بازیابی آنها می باشند
7. Amaranth mustard is delicious, have the special local color of Chinese toon bud.
[ترجمه ترگمان]خردل خوش مزه خوش مزه است و رنگ خاص محلی غنچه toon چینی را دارد
[ترجمه گوگل]خردل Amaranth خوشمزه است، دارای رنگ خاص محلی از توله چینی است
8. Luxuriant a He Xiaobao piece amaranth, pink or white, film is qualitative.
[ترجمه ترگمان]luxuriant گیاهی به نام He piece، صورتی و یا سفید، کمی کیفی دارد
[ترجمه گوگل]فست فود یک قطعه گل سرخ آن، صورتی یا سفید، فیلم کیفی است
9. The nucleus and cytoplasm of the trophozoite was amaranth and blue respectively.
[ترجمه ترگمان]هسته و سیتوپلاسم of به ترتیب amaranth و آبی بود
[ترجمه گوگل]هسته و سیتوپلاسم تروفوزوئیت به ترتیب amaranth و آبی بود
10. Introduction of health plant grain amaranth has the characteristics of K - rich, high biomass and food value.
[ترجمه ترگمان]مقدمه گیاه health گیاهی از ویژگی های K - غنی، زیست توده بالا و ارزش غذایی برخوردار است
[ترجمه گوگل]معرفی گیاهان دارویی گیاه دارویی دارای ویژگی های K - غنی، زیاد بیومس و ارزش غذایی می باشد
11. Three - colored amaranth of iron of red Sangyou name, produce southern Asia archipelago formerly.
[ترجمه ترگمان]amaranth سه رنگ با نام Sangyou قرمز، سابقا جنوب مجمع الجزایر آسیا را تولید می کرد
[ترجمه گوگل]سنگ آهکی سه رنگ از آهن Sangyou قرمز، آسیای جنوب شرقی آسیا را تشکیل می دهند
12. Tricolour amaranth seedling very resemble three-colored amaranth, but arrived deep autumn, its Jibuxie turns for modena, and top leaf becomes if blood-red is caught, bright-coloured and unusual.
[ترجمه ترگمان]Tricolour amaranth بسیار شبیه به three three است، اما در پاییز به پایان رسید، Jibuxie به نوبت به modena تبدیل شد و برگ بالایی به صورتی تبدیل می شود که خون گرفته شود، رنگ های روشن و غیر عادی
[ترجمه گوگل]نهال طلای Tricolor آمارانت بسیار شبیه به طوفان سه رنگ است، اما در پاییز عمیق وارد شده است، جیبوسی آن را برای مدنا می چرخاند و اگر برگ قرمز خون، رنگ روشن و غیر عادی باشد، برگ بالای آن می شود
13. Eat more vegetables, amaranth, water spinach, Chinese cabbage, bitter gourd, such as lotus root, and purslane, a sharp wolfberry, Cai Deng and vegetables.
[ترجمه ترگمان]سبزیجات بیشتری، amaranth، اسفناج آبی، کلم چینی، کدو چینی، کدو متون تلخ، مانند root نیلوفر آبی، و purslane، a تند، Cai و سبزیجات بخورید
[ترجمه گوگل]خوردن سبزیجات بیشتری، آمارانت، اسفناج آب، کلم چینی، کدو تند، مانند ریشه لوتوس و پرتقال، Wolfberry تیز، Cai دنگ و سبزیجات
14. A throng of newsmen, accompanied by their photographers, left the hall in pursuit of the vanished Amaranth.
[ترجمه ترگمان]گروهی از newsmen، که عکاس آن ها بودند، تالار را به دنبال the ناپدید شده ترک کردند
[ترجمه گوگل]شمار خبرنگاران، همراه با عکاسان آنها، به دنبال نابودی امارات، از سالن خارج شد