کلمه جو
صفحه اصلی

chiropodist


معنی : متخصص درمان وحفاظت پاها، پزشک پا
معانی دیگر : متخصص درمان وحفاظت پاها، پزشک پا

انگلیسی به فارسی

متخصص درمان و حفاظت پاها، پزشک پا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who practices chiropody; podiatrist.

• podiatrist, doctor who specializes in treating foot problems
a chiropodist is a person whose job is to treat people's feet.

مترادف و متضاد

متخصص درمان وحفاظت پاها (اسم)
chiropodist

پزشک پا (اسم)
chiropodist

جملات نمونه

1. A foot massage by a trained chiropodist is sure to put the spring back into your step and treatments start at £
[ترجمه ترگمان]ماساژ پا که توسط یک chiropodist آموزش دیده ماساژ داده می شود، مطمئن است که فنر را دوباره به مرحله کار می اندازد و درمان با پوند شروع می شود
[ترجمه گوگل]ماساژ پا با یک پستاندار آموزش دیده مطمئن شوید که بهار را به گام خود بکشید و درمان ها در � شروع می شود

2. Corns are better dealt with by a chiropodist.
[ترجمه ترگمان]corns بهتر است با یک chiropodist سرو کار داشته باشد
[ترجمه گوگل]ذرت بهتر است که توسط یک پتروشیمی مطرح شود

3. Chiropodist, chiropractor, osteopath, physiotherapist or podiatrist up to $000 CAD per type of practitioner.
[ترجمه ترگمان]Chiropodist، chiropractor، osteopath، physiotherapist یا podiatrist تا ۰۰۰ دلار برای هر نوع پزشک
[ترجمه گوگل]فیزیوتراپیست، جراح معده، استئوپات، فیزیوتراپیست یا پدیاستر تا $ 000 CAD برای هر نوع پزشک

4. A chiropodist was feeding her bed - ridden uncle at her home.
[ترجمه ترگمان]یک chiropodist داشت به خانه اش در خانه او غذا می داد
[ترجمه گوگل]یک پستاندار تغذیه در رختخواب تخت خوابش داشت - عمو جانشین در خانه اش

5. We've got a new chiropodist.
[ترجمه ترگمان]یه chiropodist جدید داریم
[ترجمه گوگل]ما یک پتروشیمی جدید داریم

6. Trim toenails if this is easy, but always leave some one who is diabetic to be cared for by a chiropodist.
[ترجمه ترگمان]اگر این کار آسان است، اما همیشه کسی را ترک کنید که دیابت داشته باشد
[ترجمه گوگل]اگر این آسان است، از بین بردن ناخن های دست نخورده را برطرف می کنید، اما همیشه یک فرد دیابتی را که یک پستاندار است، مراقبت می کند

7. In the case of referral to a dietitian or chiropodist the database dispatches brief details to the relevant department.
[ترجمه ترگمان]در مورد ارجاع به متخصص رژیم غذایی یا chiropodist، پایگاه داده اطلاعات مختصری را برای بخش مربوطه ارسال می کند
[ترجمه گوگل]در مورد ارجاع به متخصص تغذیه یا پتروشیمی پایگاه داده اطلاعات مختصر را به بخش مربوطه ارسال می کند

8. For setting the pace . . . foot-friendly trainers with room for growing feet are recommended by chiropodists.
[ترجمه ترگمان]برای قرار دادن مربی هایی با پای پیاده با اتاق برای رشد پای در حال رشد توصیه شده توسط chiropodists توصیه می شود
[ترجمه گوگل]برای تنظیم سرعت مربیان پا پاشی با اتاق هایی برای رشد روده ها توسط پستانداران توصیه می شود

9. Second jobs were a more common occurrence in those sepia -tinged pre-Premier League days — Neil Warnock, for example, as well as being a trained chiropodist, also ran a fruit and veg stall.
[ترجمه ترگمان]دومین شغل، رویدادی رایج در آن روزه ای قبل از دوره لیگ برتر قبل از نخست وزیر بود - نیل وارناک، به عنوان مثال، همچنین یک chiropodist آموزش دیده، همچنین یک غرفه میوه و سبزی نیز اجرا کرد
[ترجمه گوگل]مشاغل دوم شایعترین اتفاق در روزهای پیش از لیگ برتر بود نیل وارنک، به عنوان مثال، به عنوان یک پتروشیمی آموزش دیده، همچنین میوه و سبزیجات را نابود کرد

پیشنهاد کاربران

Someone who treat conditions affecting the feet
درمانگر پا که با متخصص اندام تحتانی متفاوت است.


کلمات دیگر: