کلمه جو
صفحه اصلی

amazement


معنی : شگفت، حیرت، تعجب، شگفتی، بهت، خیرگی
معانی دیگر : تعجب شدید، سرگشتگی

انگلیسی به فارسی

تعجب شدید، بهت، حیرت، شگفتی


شگفتی، حیرت، تعجب، بهت، شگفت، خیرگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: great surprise; astonishment.
مترادف: astonishment, surprise, wonder, wonderment
مشابه: awe, disbelief, incredulity, shock, stupefaction

- His mother stared at him with amazement after he announced his engagement to a woman she'd never met.
[ترجمه ترگمان] مادرش پس از اعلام نامزدی خود با زنی که هرگز ندیده بود با حیرت به او خیره شد
[ترجمه گوگل] مادرش با شگفتی از او چشم دوخت، پس از اعلام زناشویی وی به زنی که هرگز ملاقات نکرده بود

• wonder, surprise; bewilderment, astonishment
amazement is what you feel if you are very surprised by something.

مترادف و متضاد

شگفت (اسم)
admiration, wonder, surprise, amazement, wonderment

حیرت (اسم)
bewilderment, admiration, enthusiasm, wonder, surprise, amazement, wonderment, perplexity, astonishment, consternation, delight, rapture, puzzlement, quandary

تعجب (اسم)
admiration, wonder, surprise, amazement, wonderment, marvel, amaze

شگفتی (اسم)
amazement, astonishment, marvel, singularity, prodigy

بهت (اسم)
bewilderment, amazement, perplexity, consternation, stupefaction, stupor, bedazzlement

خیرگی (اسم)
amazement, astonishment, daze, boldness, contrariness, disobedience, effrontery, impudence

state of surprise


Synonyms: admiration, astonishment, awe, bewilderment, confoundment, confusion, marvel, one for the books, perplexity, shock, something else, stopper, stunner, stupefaction, wonder, wonderment


Antonyms: calmness, composure, cool, coolness, indifference, preparation


جملات نمونه

1. her eyes popped with amazement
از شدت تعجب چشمانش بیرون زد.

2. to be struck with amazement
دستخوش شگفتی شدن

3. her eyes were wide with amazement
از شدت تعجب چشمانش باز شده بود.

4. i was struck dumb with amazement
از شدت تعجب زبانم بند آمد.

5. She gazed at him in amazement.
[ترجمه ترگمان]زن با حیرت به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او با شگفتی به او نگاه کرد

6. To my utter amazement she agreed.
[ترجمه ترگمان]با کمال تعجب قبول کرد
[ترجمه گوگل]او به من شگفت زده شد

7. We all watched in amazement as he juggled with three flaming torches.
[ترجمه ترگمان]همچنان که او با سه مشعل آتشین بر روی زمین می خزید، همه با حیرت تماشا می کردیم
[ترجمه گوگل]همه ما با شگفتی تماشا کردیم، او با سه مشعل شعله ور تکان داد

8. I stared up at Keith in stupefied amazement.
[ترجمه ترگمان]با حیرت و حیرت به کیث خیره شدم
[ترجمه گوگل]من در کیت در خیره شدم خیره شدم

9. To everyone's amazement, the goal was disallowed.
[ترجمه ترگمان]هدف از حیرت همه، هدف از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]برای شگفتی همه، هدف نادیده گرفته شد

10. He looked at me in amazement.
[ترجمه ترگمان]با حیرت به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به من زحمت کشید

11. Ralph gasped in amazement.
[ترجمه ترگمان]رالف با حیرت نفسش را در سینه حبس کرد
[ترجمه گوگل]رالف با شگفتی گریه کرد

12. His eyes rounded in mock amazement.
[ترجمه ترگمان]چشمانش با حیرت ساختگی به اطراف نگاه کرد
[ترجمه گوگل]چشمان او با شگفتی خجالت زده است

13. He stared at the animal in amazement.
[ترجمه ترگمان]با حیرت به حیوان خیره شد
[ترجمه گوگل]او با شگفتی به حیوان نگاه کرد

14. To her amazement she got the job.
[ترجمه ترگمان]با کمال تعجب کارش را به دست آورد
[ترجمه گوگل]به شگفتی او او این کار را انجام داد

Her eyes were wide with amazement.

از شدت تعجب چشمانش باز شده بود.


to the audience's amazement, Hassan burst out laughing.

در میان بهت حضار حسن زد زیر خنده.


پیشنهاد کاربران

بهت و تعجب

. A great surprise


کلمات دیگر: