کلمه جو
صفحه اصلی

analogical


معنی : قیاسی، قابل قیاس، دارای وجه تشابه
معانی دیگر : فراسنجی، وابسته به فراسنجگری، تشابهی (analogic هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

قیاسی، قابل‌قیاس، دارای وجه تشابه


مشابه، قیاسی، قابل قیاس، دارای وجه تشابه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: analogically (adv.)
• : تعریف: of, expressing, or based on a certain similarity between two items that are otherwise dissimilar.

• changing in a continuous manner relative to another quantity

مترادف و متضاد

قیاسی (صفت)
inductive, categorical, analogical, syllogistic, comparative, schematic, categoric

قابل قیاس (صفت)
analogous, analogical

دارای وجه تشابه (صفت)
analogical

جملات نمونه

1. Analogical theories of the photograph have been abandoned; we no longer believe that the photograph directly replicates circumstances.
[ترجمه ترگمان]نظریه های analogical عکس رها شده اند؛ دیگر نمی توانیم باور کنیم که این عکس به طور مستقیم شرایط را تکرار می کند
[ترجمه گوگل]نظریه های مشابه از عکس رها شده اند؛ ما دیگر اعتقاد نداریم که عکس به طور مستقیم شرایط را تکرار می کند

2. Emotions play a significant role in analogical problem resolution and cognition of surface similarity.
[ترجمه ترگمان]احساسات، نقش مهمی در حل مساله قیاسی و شناخت از شباهت سطحی ایفا می کنند
[ترجمه گوگل]احساسات نقش مهمی در حل مسئله مشابه و شناخت شباهت های سطحی ایفا می کنند

3. The core of analogical reasoning is not the superficial similarity but the structural similarity.
[ترجمه ترگمان]هسته استدلال قیاسی، شباهت ظاهری نیست بلکه شباهت ساختاری است
[ترجمه گوگل]هسته استدلال آنالوگ شباهت سطحی نیست، بلکه شباهت ساختاری نیست

4. The concept of analogical interpretation still has a necessary position.
[ترجمه ترگمان]مفهوم تفسیر قیاسی هنوز یک موقعیت لازم دارد
[ترجمه گوگل]مفهوم تفسیر مشابه هنوز موقعیت لازم دارد

5. The analogical interpretation has a few different meanings in criminal dogmatic.
[ترجمه ترگمان]تفسیر قیاسی معانی مختلفی در dogmatic دارد
[ترجمه گوگل]تفسیر آنالوگ دارای معانی مختلفی در جنبه های جنایی است

6. In this paper, a sort of analogical modeling method of liquid networks is presented.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، یک نوع روش مدل سازی قیاسی از شبکه های مایع ارائه شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، نوعی روش مدلسازی مشابه شبکه های مایع ارائه شده است

7. Analogical reasoning ability is a central component of children cognition.
[ترجمه ترگمان]توانایی استدلال analogical جزیی اصلی از شناخت کودکان است
[ترجمه گوگل]توانایی استدلال آنالوگ یک مولفه مرکزی شناخت کودکان است

8. This is the resolution encountered in standard analogical television and standard computer applications.
[ترجمه ترگمان]این تصمیمی است که در برنامه های رایانه ای قیاسی استاندارد و برنامه های کامپیوتری استاندارد با آن مواجه شده است
[ترجمه گوگل]این رزولوشن در استاندارد تلویزیون های عادی و رایانه های معمولی دیده می شود

9. The author did the experiment with multiple analogical electron targets so that the targets were restrained with simpler method in the television tracking system.
[ترجمه ترگمان]نویسنده این آزمایش را با چندین هدف الکترونی قیاسی انجام داد تا اهداف با روش ساده تر در سیستم ردیابی تلویزیونی مهار شوند
[ترجمه گوگل]نویسنده این آزمایش را با چندین هدف مشابه الگوریتم انجام داد، به طوری که با استفاده از روش ساده تر در سیستم ردیابی تلویزیون، هدف ها محدود می شدند

10. Catchwords are noted for their novelty, high frequency, analogical structure, as well as for being trendy and eye-catching. These features bring about semantic uncertainness.
[ترجمه ترگمان]catchwords به خاطر تازگی، فرکانس بالا، ساختار قیاسی و نیز مد روز بودن و چشم گیری مورد توجه قرار می گیرند این ویژگی ها about معنایی دارند
[ترجمه گوگل]Catchwords برای نوآوری، فرکانس بالا، ساختار آنالوگ، و همچنین مرسوم بودن و جذابیت چشمگیر، اشاره شده است این ویژگی ها باعث عدم اطمینان معنایی می شود

11. And if it was, how did analogical mapping influence the learning achievement?
[ترجمه ترگمان]و اگر این گونه باشد، چگونه نقشه قیاسی بر موفقیت یادگیری تاثیر می گذارد؟
[ترجمه گوگل]و اگر چنین بود، چگونه نقشه برداری آنالوگ بر موفقیت آموزش تاثیر گذاشت؟

12. The analogical digital signal converter brings errors in.
[ترجمه ترگمان]مبدل سیگنال دیجیتال قیاسی، اشتباه ات را وارد می کند
[ترجمه گوگل]مبدل سیگنال دیجیتال آنالوگ خطاها را به ارمغان می آورد

13. By the analogical method, the quantization for a second order circuit is realized.
[ترجمه ترگمان]با روش قیاسی، quantization برای یک مدار سفارش دوم دریافت می شود
[ترجمه گوگل]با روش مشابه، سیگنال گیری برای یک مدار دوم مرتبه درک می شود

14. Metaphors are essentially open ended because the interpreter can never preclude the possibility of discovering further analogical insight.
[ترجمه ترگمان]استعاره اساسا باز است، زیرا مترجم هرگز نمی تواند از امکان کشف دیدگاه قیاسی بیشتر جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]استعاره ها اساسا باز هستند، زیرا مترجم هرگز نمی تواند امکان کشف بیشتر بینش مشابه را داشته باشد

15. And the accuracy of I-DEAS in calculation to mudsill and bracket is verified by use of analogical calculate method.
[ترجمه ترگمان]و دقت I - DEAS در محاسبه به mudsill و پرانتز با استفاده از روش محاسبه قیاسی تایید شده است
[ترجمه گوگل]و دقت I-DEAS در محاسبه به mudsill و براکت با استفاده از روش محاسبه آنالوگ تایید می شود

پیشنهاد کاربران

analogical ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: قیاسی
تعریف: مربوط به قیاس|||متـ . سامان گرا، سامان گرایانه


کلمات دیگر: