1. I don't mind untidiness - it's dirtiness I can't stand.
[ترجمه حديث] بی نظمی برام مهم نیست، این آلودگی و کثافت است که نمیتوانم تحملش کنم.
[ترجمه ترگمان]با این حال، من از این رو که نمی توانم تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من ناراحت نیستم - این کثیف است که نمیتوانم ایستادم
2. The cleanness & dirtiness of the colours is depend on its blackness appeared.
[ترجمه ترگمان]این پاکیزگی به پاکیزگی آن بستگی دارد که در تاریکی ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]پاکیزگی * رنگ و بوی رنگ ها بستگی به سیاه بودن آن ظاهر می شود
3. Dabao: Thank you. No SARS, no dirtiness; Serve people, serve me.
[ترجمه ترگمان]ممنون، \"نه\" سارس \"، نه\" نیکی خدمت به مردم، به من خدمت کن
[ترجمه گوگل]دابائو: متشکرم بدون سارس، بدون خاکستر؛ خدمت به مردم، به من خدمت کن
4. He did not like the dirtiness of the work.
[ترجمه ترگمان]آخر، او این کار را دوست نداشت
[ترجمه گوگل]او اشتباه کار را دوست ندارد
5. How can the Greeks, who possess such wonderful treasures from the past, tolerate such dirtiness?
[ترجمه ترگمان]یونانیان، چه کسانی از گذشته ثروت های wonderful را در اختیار دارند، این dirtiness را تحمل می کنند؟
[ترجمه گوگل]چگونه یونانی ها، که دارای چنین گنجینه های شگفت انگیز از گذشته هستند، می توانند چنین خسارت هایی را تحمل کنند؟
6. Taboo shows people's beautiful aspiration, ideal and pursuit asas people's repugnance of death, evil and dirtiness.
[ترجمه ترگمان]تابو، آرزوی زیبا مردم، ایده آل و پی گیری نفرت مردم از مرگ، شرارت و dirtiness را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]طوفان آرزوی زیبای مردم را آرزو می کند، ایده آل و تعقیب وحشت مردم از مرگ، شر و کثیف است