کلمه جو
صفحه اصلی

beekeeping

انگلیسی به فارسی

زنبورداری


انگلیسی به انگلیسی

• occupation of raising bees
raising of bees
bee-keeping is the activity of keeping bees in order to collect the honey that they produce.

جملات نمونه

1. Part of the garden was railed out for beekeeping.
[ترجمه ترگمان]قسمتی از باغ برای پرورش زنبور پر شده بود
[ترجمه گوگل]بخشی از باغ برای پرورش زنبورداری در آمد

2. Bee-keeping can be a profit-making project, although in areas of high rainfall, results can be disappointing.
[ترجمه ترگمان]با این حال، نگهداری زنبور می تواند یک پروژه سود آور باشد، اگر چه در مناطق بارش زیاد، نتایج می توانند ناامید کننده باشند
[ترجمه گوگل]زنبور عسل می تواند یک پروژه سودآور باشد، اگر چه در مناطقی با بارش زیاد، نتایج ناامید کننده می تواند باشد

3. My curiosity about beekeeping was aroused when I read that Sherlock Holmes story.
[ترجمه ترگمان]کنجکاوی من در مورد پرورش زنبور باعث شد که من داستان شرلوک هلمز رو بخونم
[ترجمه گوگل]وقتی داستان خواندن داستان شرلوک هولمز را خوانده بودم، کنجکاوی من در مورد زنبورداری رخ داد

4. Finally, beekeeping varies due to the different environments in which it occurs.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، زنبورداری به دلیل محیط های مختلف که در آن رخ می دهد، تغییر می کند
[ترجمه گوگل]در نهایت، با توجه به محیط های مختلف که در آن رخ می دهد، زنبورداری متفاوت است

5. See, it's not just the beekeeping business that has something to worry about — the loss of honey bees affects all people.
[ترجمه ترگمان]ببینید، تنها کسب وکار زنبورداری نیست که چیزی برای نگرانی دارد - از دست دادن زنبوره ای عسل بر همه افراد تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]ببینید، این فقط تجارت پرورش زنبورداری است که چیزی برای نگرانی دارد - از دست دادن زنبور عسل بر همه مردم اثر می گذارد

6. My next homesteading adventure is beekeeping this spring!
[ترجمه ترگمان]ماجراجویی سال آینده من داره زنبور پرورش میده
[ترجمه گوگل]بعدی ماجراجویی زمستانی ما این است که این جوجه ها را ببریم!

7. Therefore, in the practice of beekeeping, we mainly advocate feeding bees on natural pollen, artificial pollen and pollen pie as supplement in order to improve the propagation efficiency of colony.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در روش زنبورداری، ما عمدتا از زنبورها در گرده شناسی طبیعی، گرده مصنوعی و پای گرده به عنوان مکمل استفاده می کنیم تا بهره وری انتشار کلونی را بهبود بخشیم
[ترجمه گوگل]بنابراین، در عمل پرورش زنبورداری، ما عمدتا از تغذیه زنبورهای حیوانی در گرده های طبیعی، گرده مصنوعی و گرده به عنوان مکمل به منظور بهبود بهره وری انتشار کلنی حمایت می کنیم

8. Meanwhile, the commercial beekeeping industry is struggling to provide pollination services to the nations' farmers.
[ترجمه ترگمان]در همان حال، صنعت پرورش زنبورداری، در تلاش است که خدمات گرده افشانی را به کشاورزان ملل ارایه دهد
[ترجمه گوگل]در همین حال، صنعت زنبورداری تجاری در حال تلاش برای ارائه خدمات گرده افشانی به کشاورزان ملل است

9. Beekeeping is not incompatible with busy family and working life.
[ترجمه ترگمان]Beekeeping با خانواده شلوغ و زندگی کاری ناسازگار نیست
[ترجمه گوگل]زنبورداری با خانواده و زندگی کاری مشغول نیست

10. But with urban beekeeping comes responsibility.
[ترجمه ترگمان]اما با پرورش زنبور شهری مسئولیت این کار را بر عهده می گیرد
[ترجمه گوگل]اما با پرورش شهری شهری مسئولیت دارد

11. If we cannot survive as a beekeeping industry here in this country, there will not be an agriculture community here in the U. S., period.
[ترجمه ترگمان]اگر نتوانیم به عنوان یک صنعت زنبورداری در این کشور زندگی کنیم، اینجا در ایالات متحده یک جامعه کشاورزی وجود نخواهد داشت اس, دوره
[ترجمه گوگل]اگر ما نمیتوانیم به عنوان یک صنعت پرورش زنبورداری در اینجا در این کشور زنده بمانیم، دوره جوامع کشاورزی در اینجا وجود نخواهد داشت

12. Over years of beekeeping, I've tried my hand at relocating bee colonies out of buildings and trees as a quick and cheap way of starting new hives at home.
[ترجمه ترگمان]در طول سال ها زنبورداری، من دستم را در انتقال کلونی زنبور بیرون از ساختمان ها و درختان به عنوان راه سریع و ارزان برای شروع hives جدید در خانه امتحان کرده ام
[ترجمه گوگل]در طول سالهای پرورش زنبور عسل من دستم را در انتقال مستعمرات زنبور عسل از ساختمانها و درختان به عنوان یک راه سریع و ارزان برای راه اندازی زنبور عسل در خانه ام تلاش کردم

13. There is candlemaking, beekeeping, the weaving of God’s eyes.
[ترجمه ترگمان]candlemaking، زنبورداری، the چشمان خدا وجود دارد
[ترجمه گوگل]شمعدان، زنبورداری، بافتن چشم های خدا وجود دارد

14. The Eiffel Park Hotel began beekeeping three years ago, when it turned one of its terraces into a site for two to three hives, which produce 150 kilograms, or 331 pounds, of honey a year.
[ترجمه ترگمان]\"هتل پارک Eiffel\" سه سال پیش زنبورداری را آغاز کرد که در آن به مدت دو تا سه کندو، که ۱۵۰ کیلوگرم، یا ۳۳۱ پوند در سال تولید می کنند، به محل احداث این هتل تبدیل شد
[ترجمه گوگل]هتل ایفل پارک سه سال پیش شروع به پرورش زنبورداری کرد، که یکی از تراس های آن را به دو تا سه تاس می رساند که سالانه 150 کیلوگرم یا 331 پوند از عسل تولید می کنند

پیشنهاد کاربران

شغل زنبورداری
زنبورداری


کلمات دیگر: