کلمه جو
صفحه اصلی

in abundance

انگلیسی به انگلیسی

• in great amounts, in ample quantities

جملات نمونه

1. One quality the team possessed in abundance was fighting spirit.
[ترجمه ترگمان]یک کیفیت عالی تیمی بود که با شور و شوق در حال جنگ بودند
[ترجمه گوگل]یک تیم با کیفیتی که دارد فراوانی داشت، مبارزه با روحیه بود

2. At the feast there was food and drink in abundance.
[ترجمه ترگمان]در ضیافت غذا و غذا فراوان بود
[ترجمه گوگل]در این جشن، فراوانی غذا و نوشیدنی بود

3. There was good food in abundance/an abundance of good food at the party.
[ترجمه ترگمان]غذای خوب زیادی در مهمانی وجود داشت
[ترجمه گوگل]غذای خوب در فراوان بود / فراوانی غذای خوب در مهمانی بود

4. At the party there was food in abundance.
[ترجمه ترگمان]در مهمانی غذا فراوان بود
[ترجمه گوگل]در حزب فراوان غذا بود

5. Fruit and vegetables grew in abundance on the island.
[ترجمه ترگمان]میوه و سبزیجات در جزیره به وفور یافت می شوند
[ترجمه گوگل]میوه و سبزیجات در جزیره زیاد شد

6. There were wood and game in abundance and shelter from the storms of the plains.
[ترجمه ترگمان]در آنجا چوب و بازی فراوان بود و از طوفان های دریایی و دشت های دشت های سرسبز پناه می برد
[ترجمه گوگل]چوب و بازی در فراوانی و پناهگاه از طوفان دشت وجود داشت

7. Livings together will happen in abundance, of course; but marriage will be another matter: marriage will imply intent to procreate.
[ترجمه ترگمان]البته ازدواج با هم زیاد اتفاق خواهد افتاد، اما ازدواج موضوع دیگری خواهد بود: ازدواج به معنای نیت به procreate خواهد بود
[ترجمه گوگل]البته، زندگی با هم در فراوانی اتفاق می افتد؛ البته؛ اما ازدواج یکی دیگر از مسائل است: ازدواج به معنای قصد رساندن است

8. So that morning there was life in abundance, except in Charlie's garden.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، آن روز صبح فراوان بود، مگر در باغ چارلی
[ترجمه گوگل]بنابراین صبح در طول فراوانی زندگی به جز در باغ چارلی زندگی می کرد

9. Helium-3 is found in abundance on the moon.
[ترجمه ترگمان]هلیوم - ۳ به وفور در ماه یافت می شود
[ترجمه گوگل]هلیم 3 در فراوانی در ماه دیده می شود

10. This may contain phosphates, sulphates and nitrates in abundance - enough to start a green algae plague.
[ترجمه ترگمان]این امر ممکن است شامل فسفات، sulphates و نیترات ها به مقدار کافی باشد تا یک طاعون جلبک سبز آغاز شود
[ترجمه گوگل]این ممکن است حاوی فسفات، سولفات و نیترات در فراوانی باشد - به اندازه کافی برای شروع یک طاعون جلبک سبز

11. Navy planes and ships in abundance combed that area but found no trace.
[ترجمه ترگمان]هواپیماها و کشتی های نیروی دریایی به وفور آن منطقه را جستجو کردند اما هیچ اثری نیافتند
[ترجمه گوگل]هواپیماهای نیروی دریایی و کشتی ها در فراوانی آن منطقه را شکسته اند اما هیچ ردی از آن یافت نشد

12. Fortunately archaeology is capable of providing these in abundance.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه باستان شناسی قادر به ارائه آن ها به وفور و فراوانی است
[ترجمه گوگل]خوشبختانه باستانشناسی قادر به ارائه این فراوانی است

13. The scouts who have been found in abundance at Los Angeles Kings games lately got an eyeful Wednesday.
[ترجمه ترگمان]scouts که در بازی های پادشاهان لس آنجلس به وفور یافت می شوند، روز چهارشنبه صبح روز چهارشنبه به اوج خود رسیدند
[ترجمه گوگل]ناظران که در فراوانی در بازی های کینگ لس آنجلس یافت شده است، روز چهارشنبه چشمگیر شدند

14. Food was in abundance.
[ترجمه ترگمان]غذا به فراوانی بود
[ترجمه گوگل]غذا در فراوان بود

15. There is pathos to be found in it in abundance, and images of love and great nobility of spirit.
[ترجمه ترگمان]در آن به وفور یافت می شود، و تصاویری از عشق و اصالت عالی روح یافت می شود
[ترجمه گوگل]پاتو در آن فراوان است و تصاویری از عشق و نجیب بزرگ روح وجود دارد

پیشنهاد کاربران

In large amounts
به مقدار زیاد
خیلی
زیاد
بسیار
خیلی زیاد
به وفور
فراوان

به وفور


کلمات دیگر: