کلمه جو
صفحه اصلی

chronogram


معنی : ماده تاریخ، نشان دادن سنوات تاریخی
معانی دیگر : گاه نگاره، گاه شماره، آنچه که توسط گاه نگار ثبت شده باشد، ماده تاری

انگلیسی به فارسی

ماده تاریخ، نشان دادن سنوات تاریخی


زمان سنج، ماده تاریخ، نشان دادن سنوات تاریخی


مترادف و متضاد

ماده تاریخ (اسم)
chronogram

نشان دادن سنوات تاریخی (اسم)
chronogram

پیشنهاد کاربران

chronogram ( علوم گیاهی )
واژه مصوب: گاه نگاره
تعریف: درختی تبارزایی شناختی که زمان تکاملی را از طریق طول شاخه هایش به طور دقیق نشان می دهد


کلمات دیگر: