1. The blackmailer had a hold over him.
[ترجمه ترگمان]حق السکوت بگیر دش
[ترجمه گوگل]چنبره دستش را روی دستش گذاشت
2. The blackmailer milked his victims of huge amounts of money.
[ترجمه ترگمان]The victims را از مبالغ هنگفتی پول دوشیده بود
[ترجمه گوگل]قاتلین قربانیان مقادیر عظیمی از پول خود را ریختند
3. The nasty thing about a blackmailer is that his starting point is usually the truth.
[ترجمه ترگمان]چیزی که در مورد یک حق السکوت بگیر این است که نقطه آغاز تازه حقیقت است
[ترجمه گوگل]چیز تند و زننده در مورد یک چرابهدار این است که نقطه شروع او معمولا حقیقت است
4. The blackmailer will have to be bought off, or he'll ruin your good name.
[ترجمه ترگمان]The را باید خرید، وگرنه اسمت را خراب خواهد کرد
[ترجمه گوگل]ضربان قلب باید از آن خریده شود، یا نام خوبی شما را خراب کند
5. The blackmailer had to be paid off. He was too dangerous.
[ترجمه ترگمان]حق السکوت بگیر پول رو پرداخت می کنه خیلی خطرناک بود
[ترجمه گوگل]فریبکار باید پرداخت شود او خیلی خطرناک بود
6. If we give in to the blackmailer, he will return to squeeze out another hundred later.
[ترجمه ترگمان]اگر به the باج بدیم، باز هم صد سال دی گه از اینجا بیرون می ره
[ترجمه گوگل]اگر ما به فریبکارانه وارد شویم، مجددا صدای دیگر را فشار می دهیم
7. The blackmailer tried to extort a large sum of money from him.
[ترجمه ترگمان]حق السکوت بگیر که پول زیادی از او مطالبه کرد
[ترجمه گوگل]قاتل قصد داشت مبلغ زیادی از او پول بگیرد
8. The blackmailer warned his victim that if he went to the police he would regret it.
[ترجمه ترگمان]حق السکوت به قربانیش هشدار داده بود که اگه بره پیش پلیس پشیمون می شه
[ترجمه گوگل]عصبانی به قربانی او هشدار داد که اگر او به پلیس رفت، از این موضوع پشیمان خواهد شد
9. You're a damned blackmailer. I've a good mind to call your bluff.
[ترجمه ترگمان]تو یک حق السکوت بگیر لعنتی من ذهن خوبی دارم که بلوف شما را بزنم
[ترجمه گوگل]شما یک مظنون لعنتی هستید من ذهنم را خوب می شناسم که با شما صحبت کنم
10. The blackmailer squeezed his victim for more money.
[ترجمه ترگمان]حق السکوت بگیر که قربانی هاش رو برای پول بیشتر فشار بده
[ترجمه گوگل]قاتل قاتل را برای پول بیشتر فشرده کرد
11. The blackmailer bled him for 500 pounds.
[ترجمه ترگمان]حق السکوت بگیر اون رو ۵۰۰ پوند گرفته
[ترجمه گوگل]او را برای 500 پوند فروخت
12. Pay of a blackmailer.
[ترجمه ترگمان]یه حق السکوت بگیر
[ترجمه گوگل]پرداخت یک فریبکار
13. The picture that emerged was unflattering; but it wasn't much use to an aspiring blackmailer.
[ترجمه ترگمان]تصویری که از آن بیرون آمده بود اغراق بود؛ اما به نظر نمی رسید که کسی از آن باج گیر بیاورد
[ترجمه گوگل]تصویری که ظاهر شد غافلگیر بود؛ اما این به نفع یک قهرمان مشتاق بود
14. He wondered what Berowne was expecting him to do; find a potential blackmailer or investigate him for double murder?
[ترجمه ترگمان]در این فکر بود که چه چیزی انتظارش را دارد که این کار را بکند؛ یک حق السکوت بگیر و یا از او برای دو قتل تحقیق کند؟
[ترجمه گوگل]او تعجب می کند که چه چیزی برونن انتظار او را دارد؛ یافتن یک تهدید کننده احتمالی یا تحقیق او برای قتل دوگانه؟