1. bilingual people speak two languages well
اشخاص دو زبانه به خوبی به دو زبان تکلم می کنند.
2. a bilingual book
کتابی که به دو زبان نوشته شده است
3. a bilingual dictionary
فرهنگ دوزبانه
4. to compile a bilingual dictionary
فرهنگ دوزبانه تالیف کردن
5. a new era in the composition of bilingual dictionaries
دورانی نوین در نگارش فرهنگ های دو زبانه
6. The report proposed bilingual education in schools.
[ترجمه ترگمان]این گزارش آموزش دو زبانه را در مدارس پیشنهاد کرده است
[ترجمه گوگل]در این گزارش، آموزش دو زبانه در مدارس ارائه شده است
7. He is virtually bilingual in Spanish and Portuguese.
[ترجمه ترگمان]او به طور مجازی دو زبانه اسپانیایی و پرتغالی است
[ترجمه گوگل]او تقریبا دو زبانه در اسپانیایی و پرتغالی است
8. She works as a bilingual secretary for an insurance company.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان منشی دو زبانه برای یک شرکت بیمه کار می کند
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک وزیر دو زبانه برای یک شرکت بیمه کار می کند
9. Many parents oppose bilingual education in schools.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از والدین با آموزش دو زبانه در مدارس مخالف هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از والدین مخالف آموزش دو زبانه در مدارس هستند
10. She is bilingual in English and Punjabi.
[ترجمه ترگمان]او دو زبان انگلیسی و پنجابی است
[ترجمه گوگل]او انگلیسی و پنجابی دو زبانه است
11. Louis is virtually bilingual in Dutch and German.
[ترجمه ترگمان]در زبان هلندی و آلمانی به طور مجازی دو زبانه است
[ترجمه گوگل]لوئیس تقریبا دو زبانه در هلندی و آلمانی است
12. Equally disenchanted with bilingual education is Agustin Mendoza, a father of two who works as a baker in Oakland.
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه ناامید شده از آموزش دو زبانه، Agustin مندوزا، پدر دو نفر که به عنوان نانوایی در اوکلند عمل می کند
[ترجمه گوگل]آگوستین مندوزا، پدر دو نفر که به عنوان یک نانوا در اوکلند کار می کند، به همان اندازه از تحصیلات دو زبانه ای فرار می کند
13. Wortham hopes the service will eventually become bilingual, because many workers who die on the job are Hispanic.
[ترجمه ترگمان]Wortham امیدوار است که این سرویس به دو زبانه تبدیل شود، زیرا بسیاری از کارگران که در این شغل جان خود را از دست می دهند اسپانیولی هستند
[ترجمه گوگل]Wortham امیدوار است که خدمات در نهایت تبدیل به دو زبانه شود، چرا که بسیاری از کارگران که در کار می میرند اسپانیایی هستند
14. The distribution of bilingual children varies widely across the country, but the total numbers and diversity are certainly significant.
[ترجمه ترگمان]توزیع کودکان دو زبانه در سراسر کشور به طور گسترده متفاوت است، اما تعداد کلی و تنوع آن ها قطعا چشمگیر است
[ترجمه گوگل]توزیع کودکان دو زبانه در سراسر کشور به طور گسترده ای متفاوت است، اما تعداد و تنوع کلی قطعا معنی دار است
15. I'm bilingual - my mother was French.
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه گوگل]من دو زبانه هستم - مادر من فرانسوی بود
16. Where bilingual ballots do fill a need is in the initiatives such as bond issues, charter amendments and the like.
[ترجمه ترگمان]جایی که برگه های دو زبانه به دو زبانه نیاز پیدا می کنند، در ابتکاراتی مانند مسائل اوراق قرضه، اصلاحات منشور و نظایر آن سهیم هستند
[ترجمه گوگل]در کجای دو زبانه رای دهی نیاز به پر کردن در ابتکارات مانند مسائل اوراق قرضه، اصلاحات منشور و مانند آن است
17. Beneath the window is a bilingual rubbish bin with a spelling mistake.
[ترجمه ترگمان]در زیر پنجره یک سطل آشغال دو زبانه با یک اشتباه املایی نوشته شده است
[ترجمه گوگل]در زیر پنجره یک سطل آشغال دو زبانه با اشتباه املایی است
18. Jilly Curry uses her bilingual secretarial skills in London and Simon Baynes combines freelance photography with working as a telephone engineer.
[ترجمه ترگمان]Jilly کاری از مهارت های secretarial دو زبانه در لندن استفاده می کند و (سیمون Baynes)با کار کردن به عنوان مهندس تلفنی، عکاسی مستقل را با هم ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]جیللی کاری از مهارت های دبیرخانه دو زبانه ای خود در لندن استفاده می کند و سیمون بیونس عکاسی آزاد را با کار به عنوان یک مهندس تلفن همراه ترکیب می کند