1. They were imprisoned for their avowal of anti-government beliefs.
[ترجمه ترگمان]آن ها به خاطر اعتراف به عقاید ضد دولتی زندانی شدند
[ترجمه گوگل]آنها برای تأیید اعتقادات ضد دولتی زندانی شدند
2. With that avowal, tears sprang to her eyes, leaving Farini nonplussed.
[ترجمه ترگمان]با این اعتراف، اشک از چشمانش سرازیر شد و مات و مبهوت ماند
[ترجمه گوگل]با این تشویق، اریشا به چشمانش خیره شد، و Farini را به بیرون پرت کرد
3. The press carried his avowal throughout the country.
[ترجمه ترگمان]این خبر اعتراف خود را در سراسر کشور به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]مطبوعات اعلامیه او را در سراسر کشور اعلام کردند
4. Avowal. Sonnez. I could . Rebound of garter . Not leave thee. Smack.
[ترجمه ترگمان]Avowal Sonnez می تونم Rebound بند جوراب ترا ترک نخواهم کرد هروئین
[ترجمه گوگل]پیشاپیش Sonnez من می توانستم عقب نشینی جوراب تو را ترک نکن اسمک
5. Much of the conventional obloquy that attaches to his name is due to the indignation of hypocrites who hate the frank avowal of evil-doing.
[ترجمه ترگمان]بیشتر of و obloquy که به نام او بستگی دارد به علت خشم of است که از اعتراف صریح و شرارت آمیز نفرت دارند
[ترجمه گوگل]اغلب مسائل معمولی که به نام او مربوط می شود، ناشی از خشم منافقانی است که متنفر بودن فریبکارانه شان را متنفر می دانند
6. He shrank back a little from her as she made this free avowal.
[ترجمه ترگمان]همان طور که این اعتراف آزاد را اعتراف می کرد، اندکی از او عقب رفت
[ترجمه گوگل]او این را به صورت رایگان اعلام کرد
7. There were modest tintinnabulations, which seemed to stutter and tremble like a first avowal.
[ترجمه ترگمان]در این میان حرفش به لکنت افتاد و مثل اولین اقرار شروع به لرزیدن کرد
[ترجمه گوگل]تیتینینبولیسم متوسط وجود داشت که به نظر می رسید لک و لرزش مانند اولین اعلامیه
8. This was not a mere empty vaunt, but a deliberate avowal of his real sentiments.
[ترجمه ترگمان]این فقط یک vaunt خالی بود، بلکه یک اعتراف عمدی از احساسات واقعی او بود
[ترجمه گوگل]این یک خیط و پیت خالی نبود، بلکه یک تصدیق عمدی از احساسات واقعی او بود
9. A certificate issued by a duly authorized manager of the buyer from the issuing date stating the avowal and warrant substantiality to be reality and accurate.
[ترجمه ترگمان]یک گواهی نامه صادر شده توسط یک مدیر با صلاحیت مجاز خریدار از تاریخ صدور حکم اعتراف و صدور حکم به واقعیت و دقیق را بیان می کند
[ترجمه گوگل]یک گواهی صادر شده توسط یک مدیر صلاحیتدار خریدار از تاریخ صدور حکم اظهارنظر مبنی بر اطمینان و حصول اطمینان برای واقعیت و دقیق بودن
10. Abetting a fugitive slave in antebellum America was widely considered a sin against God, but Huck destroys the letter with the defiant avowal: “All right, then, I’ll go to hell. ”
[ترجمه ترگمان]abetting یک برده فراری در antebellum آمریکا به طور گسترده گناه علیه خداوند محسوب می شد، اما هاک این نامه را با اعتراف defiant از بین می برد: \" بسیار خوب، پس من به جهنم خواهم رفت \"
[ترجمه گوگل]به عنوان یک برده فراری در دوران پیش از قاعدگی، آمریکا به طور گسترده به عنوان گناهی علیه خدا شناخته شد، اما هک این نامه را با حقیقت تلقی می کند: "درست است، پس من به جهنم می روم "
11. This symbolizes the washing away of original sin and the formal entry of the member into the Church or a public avowal of their acceptance of the faith.
[ترجمه ترگمان]این نماد شستن گناه اصلی و ورود رسمی عضو به کلیسا یا اعتراف عمومی به پذیرش دین است
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده شستشوی گناه اصلی و ورود رسمی اعضای آن به کلیسا و یا تأیید عمومی پذیرش ایمان است
12. The minister of police maintained a silence which was equivalent to a complete avowal.
[ترجمه ترگمان]وزیر پلیس سکوتی برقرار کرد که برابر با اعتراف کامل بود
[ترجمه گوگل]وزیر پلیس یک سکوت را حفظ کرد که معادل یک اعلامیه کامل بود
13. Then you make known your desire, with abrupt and sudden avowal.
[ترجمه ترگمان]بعد با اعتراف ناگهانی و ناگهانی، میل خودت را می شناسی
[ترجمه گوگل]سپس شما تمایل خود را با تجدید نظر ناگهانی و ناگهانی اعلام می کنید