کلمه جو
صفحه اصلی

appurtenance


معنی : ضمیمه، متعلقات، دستگاه، اسباب، جهاز، جزء، حالت ربط و اتصال
معانی دیگر : هر چیز فرعی، جز، متعلقه، (جمع) مخلفات، (جمع) ابزار فرعی، ضمایم موتور (و غیره)، دستگاه ضمیمه

انگلیسی به فارسی

جز، ضمیمه، دستگاه، اسباب، جهاز، حالت ربط و اتصال، متعلقات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: something that supplements a more important thing; adjunct.
مشابه: adjunct, appendix, contingency

(2) تعریف: (pl.) equipment or instruments used for a given purpose; gear.

- Their new coffee maker has all the appurtenances needed to make espresso and cappuccino.
[ترجمه ترگمان] سازنده قهوه جدید آن ها همه the لازم برای اسپرسو و قهوه کاپوچینو را دارد
[ترجمه گوگل] قهوه ساز جدید خود دارای تمام لوازم لازم برای تهیه اسپرسو و کاپوچینو است

• right associated with ownership of property; accessory

مترادف و متضاد

ضمیمه (اسم)
addition, accompaniment, attachment, annex, appendix, supplement, addendum, application, adjunct, adjunction, enclosure, appendage, appurtenance, postscript

متعلقات (اسم)
apanage, appanage, belonging, paraphernalia, appurtenance, purtenance, appurtenant

دستگاه (اسم)
apparatus, set, appurtenance, device, machine, system, machinery, plant, mechanism

اسباب (اسم)
article, gear, apparatus, thing, implement, tool, tackle, instrument, apparel, utensil, trap, paraphernalia, appurtenance, device, engine, rigging, rig, furniture, gadget, appliance, contraption, contrivance, layout, doodad, gizmo, whigmaleerie, gismo, mounting

جهاز (اسم)
apparatus, ship, appurtenance, system, dowry

جزء (اسم)
part, portion, clause, appurtenance, gadget, component, ingredient, member, detail, sector, gizmo

حالت ربط و اتصال (اسم)
appurtenance

جملات نمونه

1. He inherited the manor and all its appurtenances.
[ترجمه ترگمان]خانه و همه appurtenances را به ارث برده بود
[ترجمه گوگل]او وارث این مناره و تمام لوازم آن است

2. Books and CDs are among the appurtenances of student life.
[ترجمه ترگمان]کتاب ها و سی دی ها در میان the زندگی دانشجویی قرار دارند
[ترجمه گوگل]کتاب ها و سی دی ها از جمله لوازم زندگی دانشجویی هستند

3. What is included in the appurtenances of property is a question of fact.
[ترجمه ترگمان]آنچه در the اموال گنجانده می شود یک سوال در حقیقت است
[ترجمه گوگل]آنچه در ملکات اموال گنجانده شده است، مسئله ای از واقعیت است

4. Safety guardrail is an important appurtenance to ensure traffic safety.
[ترجمه ترگمان]هشدار ایمنی برای اطمینان از ایمنی ترافیکی، appurtenance مهمی است
[ترجمه گوگل]گارد ایمنی ایمنی مهم برای تضمین ایمنی ترافیکی است

5. For a property that has appurtenance, the appurtenance shall be transferred with the property ownership.
[ترجمه ترگمان]برای ملکی که دارای appurtenance است، appurtenance باید با مالکیت ملک منتقل شود
[ترجمه گوگل]برای اموالی که دارای لوازم جانبی است، لوازم خانگی باید با مالکیت ملک منتقل شود

6. Pressure Vessel's appurtenance and accessories : bursting discs, or safety valves, liquid level gages.
[ترجمه ترگمان]مخازن تحت فشار و لوازم جانبی: انباشته شدن صفحات، یا شیره ای ایمنی، gages سطح مایع
[ترجمه گوگل]لوازم جانبی و مخزن تحت فشار: چرخدنده های دیسک، یا سوپاپ ایمنی، سطوح سطح مایع

7. Consequently, Navassa became an American appurtenance - not quite a territory but still indisputably American.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، Navassa به یک appurtenance آمریکایی تبدیل شد - نه کاملا یک قلمرو، اما هنوز بی چون و چرا آمریکایی
[ترجمه گوگل]در نتیجه، Navassa یک امر آمریکایی تبدیل شد - نه کاملا یک قلمرو اما هنوز هم مسلم آمریکایی

8. I remember that appurtenance in this forum can make very big.
[ترجمه ترگمان]من به یاد دارم که appurtenance در این نشست می تواند بسیار بزرگ باشد
[ترجمه گوگل]من به یاد دارم که لوازم در این انجمن می تواند بسیار بزرگ باشد

9. As an appurtenance of telephone, this remote alarm equipment is used to be an alarm for private house protect based on the transmission of DTMF(Dual Tone Multiple frequency ).
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک appurtenance تلفنی، این تجهیزات هشدار از راه دور برای محافظت از خانه شخصی که براساس انتقال of (Dual - فرکانس چندگانه)محافظت می کند، به کار می رود
[ترجمه گوگل]به عنوان لوازم جانبی تلفن، این تجهیزات زنگ از راه دور استفاده می شود به عنوان یک زنگ برای حفاظت از خصوصی خصوصی بر اساس انتقال DTMF (فرکانس دوگانه چندگانه) استفاده می شود

10. There will be some musical instrument appurtenance regarding guitars, violins and various new products in this commodity exhibition .
[ترجمه ترگمان]یک ابزار موسیقی در مورد گیتار، ویولون و محصولات جدید مختلف در این نمایشگاه کالا وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]در مورد این گیتار، ویولن و سایر محصولات جدید در این نمایشگاه کالا وجود خواهد داشت

11. The high role of priests was symbolized by the precious substances lavished on their vestments and appurtenances.
[ترجمه ترگمان]نقش بالای کشیش ها از مواد گرانبها که در لباس و appurtenances خود به بار می آوردند نمادی بود
[ترجمه گوگل]نقش بسیار بالای کشیشها به وسیله مواد گرانبهائی که بر روی لباس و لوازم آنها تأثیر می گذارد، نمادین شد

12. Pierre came to pick them up in the long Mercedes and they piled in with all their bags and appurtenances.
[ترجمه ترگمان]پی یر آمد تا آن ها را در مرسدس بلند کند و آن ها هم اسباب و appurtenances خود را روی هم کپه کردند
[ترجمه گوگل]پیر آمد تا آنها را در بلند مرسدس بنشانید و آنها را با تمام کیف ها و لوازم خود پوشانده بودند

13. Followed it, I select the model number throttle flap and appurtenance .
[ترجمه ترگمان]it را انتخاب می کنم و شماره مدل دریچه flap و appurtenance را انتخاب می کنم
[ترجمه گوگل]به دنبال آن، من یک مدل فلوت گشتاور و لوازم جانبی را انتخاب می کنم

14. Purpose:To raise the diagnosis rate of vertebrae cervicales and lumber appurtenance fracture.
[ترجمه ترگمان]هدف: افزایش نرخ تشخیص مهره ستون فقرات و شکستگی lumber
[ترجمه گوگل]هدف: افزایش میزان تشخیص گردن ران و قفسه سینه با استفاده از چوب

a desk and its appurtenances

میز تحریر و متعلقات آن


پیشنهاد کاربران

accessory


کلمات دیگر: