1. That gentleman's house went from dirt and dinginess to a sparkling clean palace by the time we finished at the end of the day.
[ترجمه ترگمان]در پایان روز، خانه این آقا از چرک و کثافت بیرون رفت و به یک قصر تمیز و تمیز تبدیل شد
[ترجمه گوگل]در آن زمان، در پایان روز، خانه نجیب زاده از خاک و سستی به یک کاخ تمیز درخشان رفت
2. That gentleman's house went from dirt and dinginess to a sparkling clean palace by the time we finished at the end of the day.
[ترجمه ترگمان]در پایان روز، خانه این آقا از چرک و کثافت بیرون رفت و به یک قصر تمیز و تمیز تبدیل شد
[ترجمه گوگل]در آن زمان، در پایان روز، خانه نجیب زاده از خاک و سستی به یک کاخ تمیز درخشان رفت
3. Mary was appalled by the dinginess of the house.
[ترجمه ترگمان]مری از دود و دود خانه به وحشت افتاده بود
[ترجمه گوگل]مری با خستگی از خانه ترسید
4. The soundtrack to the squalor and dinginess of life in one of those buildings might be provided by bloodcrudling screeches of chicken being slaughtered indoors for the night's meal.
[ترجمه ترگمان]موسیقی متن در یکی از این ساختمان ها ممکن است با صدای جیغ bloodcrudling مرغ که در خانه به خاطر غذا در خانه ذبح می شوند، تهیه شود
[ترجمه گوگل]موسیقی متنباز به سوء تفاهم و ناتوانی زندگی در یکی از این ساختمانها ممکن است از طریق جرقههای خونریزی مرغ که در وسط غذا در شب به قتل برسد، فراهم شود
5. She hated dinginess as much as her mother had hated it.
[ترجمه ترگمان]همان طور که مادرش از آن متنفر بود، از آن نفرت داشت
[ترجمه گوگل]مادرش از آن متنفر بود
6. But it is just in this besetting dinginess that flowers begin to show their faces in bright and fascinating glory.
[ترجمه ترگمان]اما درست در همین نقطه است که گل ها کم کم چهره خود را با شکوه و شکوه درخشان نشان می دهند
[ترجمه گوگل]اما این فقط در این سستی مبهم است که گل شروع به نشان دادن چهره خود را در شکوه روشن و جذاب است
7. Women- one kind of low level mammals, they are dinginess, ugly and useless!
[ترجمه ترگمان]زنان - یک نوع پستانداران سطح پایین، آن ها dinginess، زشت و بی مصرف هستند!
[ترجمه گوگل]زنان - یک نوع از پستانداران سطح پایین، آنها dinginess، زشت و بی فایده است!
8. Her last adjuration to daughter was to escape from dinginess if she could.
[ترجمه ترگمان]آخرین اخطار او به دختر این بود که از چرک و چرکی فرار کند
[ترجمه گوگل]آخرین اذیت دخترش بود که اگر بتواند از گمراهی فرار کند