کلمه جو
صفحه اصلی

communicable


معنی : خوش محضر، قابل ارتباط
معانی دیگر : (بیماری) مسری، واگیر، واگیردار، ساری، (اندیشه و خبر و غیره) انتقال پذیر، گفتنی، اظهار کردنی، پراکندنی، مسری

انگلیسی به فارسی

قابل‌ارتباط، مسری


قابل حمل است، قابل ارتباط، خوش محضر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: communicably (adv.), communicability (n.)
• : تعریف: capable of being communicated or transmitted.
مترادف: contagious, infectious, transmittable
متضاد: incommunicable
مشابه: catching, transferable

- Measles is a communicable disease.
[ترجمه ترگمان] سرخک بیماری مسری است
[ترجمه گوگل] سرخک یک بیماری مسری است
- His personal feelings were not communicable to his parents.
[ترجمه ترگمان] احساسات شخصی او به والدینش ارتباطی نداشت
[ترجمه گوگل] احساسات شخصی او به والدینش قابل تعویض نیست

• able to be communicated; transferrable, can be passed from one to another (as of a disease); communicative, talkative

مترادف و متضاد

خوش محضر (صفت)
affable, neighborly, communicable, neighbourly

قابل ارتباط (صفت)
communicable

able to be contracted


Synonyms: catching, communicative, contagious, expansive, infectious, pandemic, taking, transferable, transmittable


Antonyms: incontractable, noncommunicable, noncontagious


جملات نمونه

1. tuberculosis is a highly communicable disease
سل مرضی بسیار واگیر (دار) است.

2. Some communicable diseases are transmitted only through the agency of vermin or insects.
[ترجمه ترگمان]برخی بیماری های مسری تنها از طریق اداره حشرات یا حشرات منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]برخی از بیماری های انتقال دهنده فقط از طریق آفت زدوده شده یا حشرات انتقال می یابند

3. The value of the product must be communicable to the potential consumers.
[ترجمه ترگمان]ارزش محصول باید برای مصرف کنندگان بالقوه communicable باشد
[ترجمه گوگل]ارزش محصول باید برای مصرف کنندگان بالقوه قابل رویت باشد

4. Some communicable diseases are transmitted only through the agency of insects.
[ترجمه ترگمان]برخی بیماری های مسری تنها از طریق اداره حشرات منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]برخی از بیماری های قابل انتقال از طریق آژانس حشرات انتقال می یابند

5. In this period, there were 97outbreaks of communicable disease attributed to the consumption of raw milk.
[ترجمه ترگمان]در این دوران، ۹۷ شیوع بیماری مسری نسبت به مصرف شیر خام وجود داشت
[ترجمه گوگل]در این دوره، 97 مورد از بیماری های واگیردار مربوط به مصرف شیر خام وجود داشت

6. To know something is to participate in a communicable truth.
[ترجمه ترگمان]دانستن چیزی که باید در یک حقیقت communicable شرکت داشته باشد
[ترجمه گوگل]دانستن چیزی است که در حقیقت قابل انتقال باشد

7. Her ideas were not easily communicable to others.
[ترجمه ترگمان]افکارش به آسانی به دیگران communicable
[ترجمه گوگل]ایده های او به راحتی قابل انتقال به دیگران نیست

8. AIDS is not communicable by food or drink.
[ترجمه ترگمان]ایدز از طریق غذا یا نوشیدنی قابل communicable نیست
[ترجمه گوگل]ایدز به وسیله غذا یا نوشیدنی قابل انتقال نیست

9. National health authorities may also require specified notifiable communicable diseases to be reported at once.
[ترجمه ترگمان]مقامات بهداشتی ملی نیز ممکن است به بیماری های communicable مشخصی نیاز داشته باشند که بلافاصله گزارش شود
[ترجمه گوگل]مقامات بهداشت ملی همچنین ممکن است نیاز به یک بیماری خاص گزارش شده خطرناک داشته باشند

10. Have you ever been afflicted with a communicable disease of public health?
[ترجمه ترگمان]آیا تا به حال به یک بیماری مسری سلامتی عمومی مبتلا شده است؟
[ترجمه گوگل]آیا تا کنون با یک بیماری واگیردار بهداشت عمومی مواجه شده اید؟

11. Foot-and-mouth disease is a highly communicable disease that affects cattle, swine, sheep, goats, and other animals.
[ترجمه ترگمان]بیماری پا و دهان یک بیماری بسیار communicable است که بر گاو، خوک، گوسفند، بز و حیوانات دیگر تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]بیماری های دهان و دندان یک بیماری بسیار مسری است که بر گاو، گوشت خوک، گوسفند، بز و سایر حیوانات تاثیر می گذارد

12. Eczema, allergic diseases are not communicable diseases.
[ترجمه ترگمان]بیماری های پوستی، آلرژی، بیماری های مسری نیستند
[ترجمه گوگل]اگزما، بیماری های آلرژیک بیماری های عفونی نیستند

13. By 2030, none communicable conditions are respected ( expected ) to cause more than three - fourths of all deaths.
[ترجمه ترگمان]تا سال ۲۰۳۰، هیچ شرایط communicable مورد احترام نیستند (انتظار می رود)که بیش از سه چهارم از همه کشته ها را تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]تا سال 2030، هیچ یک از شرایط معالجه احتیاج به (انتظار) نداشته و باعث ایجاد بیش از سه چهارم تمام مرگ و میر می شود

14. Mental disorders increase risk for communicable and non - communicable diseases, and contribute to unintentional and intentional injury.
[ترجمه ترگمان]اختلالات روانی خطر بیماری های communicable و non را افزایش داده و در آسیب عمدی و عمدی نقش دارند
[ترجمه گوگل]اختلالات روانی باعث افزایش خطر ابتلا به بیماری های مسری و غیرواقعی می شود و به صدمات ناخواسته و عمدی کمک می کند

Tuberculosis is a highly communicable disease.

سل مرضی بسیار واگیر (دار) است.


پیشنهاد کاربران

قابل رویت

در مورد بیماری ها معنی واگیردار دارد

هو الشافی
مسری ، بیماری قابل سرایت.


کلمات دیگر: